کلام نور
امام صادق(ع):
تقدیرات در شب نوزدهم است و حتمی شدن آن درشب بیست ویکم
وامضای آن در شب بیست وسوم.
امام صادق(ع):
تقدیرات در شب نوزدهم است و حتمی شدن آن درشب بیست ویکم
وامضای آن در شب بیست وسوم.
شب قدر و اجابت دعا
امام علی غلیه السلام فرمودند: «شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشتها) فرو فرستاده میشود، پس از درگذشت پیامبر نیز این شب صاحبانی دارد
شب قدر، بزرگترین، شریفترین، پر ارجترین و پر رمز و رازترین شبها در گردونه زمان است كه قلمها در وصفش میشكنند و زبانها در توصیفش قاصر و عقل و تدبیرها در فهم آن مبهوت و متحیر میمانند
شبی كه به فرموده امام صادق علیه السلام قلب رمضان به شمار میآید. بهترین شب سال، شب قدر است كه خداوند در قرآن كریم آن را شبی پربركت دانسته و ارزش آن را برتر از هزار ماه بیان میكند
آیا به راستی بركتی بالاتر از این هست كه یك شب هم تراز هزار ماه یعنی 30 هزار شب یا 83 سال و 4 ماه قرار گیرد؟
چرا این شب «شب قدر» نامیده شده است؟ چه اسراری در آن نهفته و چه وقایع و حوادثی در آن رخ داده و میدهد؟
مفسران قرآن كریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم دین درباره نامگذاری این شب به «شب قدر» مطالب و دلایل زیادی آوردهاند
شب قدر یعنی شب بزرگ و باعظمت، زیرا در قرآن كریم «قدر» به معنای منزلت و بزرگی خدا آمده است. (حج /74
همه مقدرات بندگان نیز در طول سال در این شب رقم میخورد. (دخان /4
همچنان كه امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند در شب قدر آنچه را از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد مقدر میفرماید از زندگی یا مرگ، از خوب یا بد یا روزی، پس آنچه خداوند در این شب مقرر فرمود، وقوع آن حتمی خواهد بود
البته این امر هیچ گونه تضادی با آزادی اراده انسان و مساله اختیار ندارد زیرا تقدیر الهی به وسیله فرشتگان طبق شایستگیها و لیاقتهای افراد و میزان ایمان و تقوا و پاكی نیت و اعمال آنهاست
بدون شك مفاهیمی چون وعده و وعید، انذار و بشارت، كیفر و پاداش در قرآن و روایات بدون اراده و اختیار انسان بی معنا خواهد بود
حضور انسان در محافل شب قدر، عبادت و دعا و … جلوههایی از حضور اراده و اختیار انسان است. بزرگترین اشتباه درباره حقیقت مشیت الهی این است كه گروهی خود را صاحب همه چیز میدانند و تصور میكنند خداوند به صورت مطلق همه كارها را به بندگان خود واگذار كرده است؛ پس نه ثواب و عقاب در كار است و نه مسوولیت و اخلاق
گروهی دیگر نیز فكر میكنند انسان موجودی مجبور است كه هیچ اختیار و آزادی ندارد و همه چیز توسط قضا و قدر تعیین میشود
در حالی كه حقیقت امری میان این دو نظر است یعنی نه جبر قضا و قدر و نه واگذاری مطلق به بندگان، چرا كه بعضی از كارها را ما به خواست و اراده خودمان انجام میدهیم مثل خوردن، آشامیدن، رفتن، آمدن و … و در بعضی دیگر از كارها همچون به دنیا آمدن، از دنیا رفتن و … اراده و خواست ما مطرح نیست
در شب قدر فرشتگان بسیاری به زمین میآیند به طوری كه زمین بر آنها تنگ میشود، لذا آن را «شب قدر» نامیدهاند زیرا یكی از معانی «قدر» به معنای ضیق و تنگ است (اطلاق /7) و در این شب قرآن با تمام قدر و منزلتش به وسیله فرشته صاحب قدر بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد
پنهان بودن شب قدر
شب قدر در طول سال بیش از یك شب نیست و آن شب نیز در ماه مبارك رمضان واقع شده است. این مساله، مورد قبول همه مسلمانان است كه هیچ گونه شك و تردیدی در آن وجود ندارد؛ زیرا از سویی خداوند در قرآن میفرماید: «ماه رمضان ماهی است كه قرآن در آن نازل شده است.»(بقره /185
و از سوی دیگر در آیه اول سوره قدر میخوانیم «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم.» از همراه كردن این دو آیه مباركه به یكدیگر چنین نتیجهگیری میشود كه شب قدر خارج از ماه مبارك رمضان نیست و حتما در این ماه قرار دارد
بنابر روایات اسلامی خداوند اجابت را در میان دعاها پنهان كرده است تا مومنان به همه دعاها روی آورند. همان گونه كه وقت مرگ را پنهان كرده است تا مردم در همه حال پذیرای آن باشند
وقت قیامت و ظهور امام زمان (عج) را نیز مخفی كرده تا اهل معصیت آنها را دستاویزی برای نیل به مقاصد شوم خود قرار ندهند و در مقابل مومنان در همه حال مراقبت بیشتری از خود نشان دهند. بر همین مبنا شب قدر مخفی است و زمان دقیق آن مشخص نیست
امام علی علیه السلام دلیل مخفی بودن شب قدر را در این میداند كه مومنان شبهای بیشتری را قدر بدانند و به آرزوی درك فضیلت آن به كارهای نیك و عبادت بیشتری پرداخته و از معاصی و زشتیها دوری گزینند و در پرستش خداوند تلاش بیشتری نمایند
از سوی دیگر شب قدر بایستی مخفی باشد زیرا اگر شب خاصی معین میشد، برخی افراد بر اثر توفیق شب زندهداری و احیائ آن به عُجب و غرور مبتلا میشدند اما هنگامی كه زمان آن معین نباشد، بر اثر مواظبت بیشتر، ملكات فاضله در نفسشان راسختر میشود و در نتیجه از بركات و فیوضات بیشتری در این شبها بهرهمند میشوند
اگر این شب معلوم بود، حرمت و عظمت درخورشان را نداشت، زیرا مردم همواره برای هر چه كه از دید آنها مخفی است، احترام بیشتری قائلند
فضایل شب قدر
بیتردید شب قدر از شبهای با عظمت و با اهمیت سال است و دلیل فضیلت این شب بر سایر شبها به اعتبار اموری است كه در این شب محقق میشود.
شب آمرزش گناهان
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در تفسیر سوره «قدر» فرمودند: «هر كس شب قدر را احیا بدارد و مومن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.
قلب رمضان
امام صادق علیه السلام فرمودند: «از كتاب خدا استفاده میشود كه شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.>>
بهتر از هزار ماه
در فرهنگ غنی اسلام، همه چیز را با معیارهای الهی میسنجند و بر همین اساس قرآن در مورد این شب میفرماید: «لیلة القدر خیر من الف شهر» در دعای 44 صحیفه سجادیه نیز میخوانیم: «(عبادت و بندگی در) شبی از شبهای آن را بر (عبادت در) شبهای هزار ماه قرار داد چون خیرات و بركات و سودهای دینی و دنیوی در آن است ) و آن را شب قدر نامید
نزول قرآن در این شب
طبق روایات موجود، مجموع قرآن در شب قدر نازل شده است. این نزول دفعی و یكباره قرآن است اما نزول تدریجی و تفصیلی قرآن طی بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر گرامی به صورت الفاظ نازل شده است
از دیگر فضایل این شب نامگذاری یكی از سورههای قرآن به نام «قدر» است و این خود گویای فضیلت و اهمیت این شب است. این شب، شب مباركی است زیرا خدا میفرماید: و قرآن كه بهترین خیرات و بركات است در این شب مبارك نازل شده است. (دخان /3
نزول ملائكه و روح در شب قدر نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. چنان كه امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: «عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز و زكات و انواع كارهای خوب بهتر است از عمل در هزار ماهی كه در آن شب قدر نباشد.» شب قدر سراسر خیر و سلامت است و از هر امر ناپسندی به دور است و این خود نیز نشان شرافت آن بر هزار ماه است
حضرت مهدی(عج)، صاحب شب قدر
بنا بر روایات و ظاهر آیات سوره قدر، شب قدر منحصر به زمان رسول خدا لی الله علیه و آله نیست و فرشتگان در شب قدر مقدرات یك سال را نزد «ولی مطلق زمان » میآورند و بر او عرضه میكنند. این واقعیت از روز نخستین خلقت بوده است و تا قیامت هم ادامه دارد
از سویی نیز بنابر روایات زمین از نخستین روز خلقت تا آخر فنای دنیا بیحجت نخواهد بود چنان كه امام علی علیه السلام فرمودند: «شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشتها) فرو فرستاده میشود، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز این شب صاحبانی دارد
حجت خدا در زمین در زمان حاضر وجود مقدس و مبارك حضرت مهدی(عج) است و اوست كه حجت خدا و وصی اوصیا و خلیفه رسول خدا و معصوم از هر گناه و پلیدی است و لذا صاحب شب قدر است
با هم بخندیم نه به هم
اى کسانى که ایمان آورده اید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید گروهى از زن ها هم گروه دیگرى از زن ها را مسخره کنند. شاید آن زن ها از این زن ها که دیگران را مسخره مى کنند بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویى نکنید و با لقب هاى زشت و ناپسند از یکدیگر نام نبرید .
یکی از شاخه های مهم و تأثیرگذار در ادبیات سیاسی و اجتماعی دیروز و امروز جهان، طنز و فکاهی با انواع و اقسام آن است. آیا طنز به قول مولانا جلال الدین رومی شکل دیگر خندیدن است؟ آن جا که می سراید «عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن» یا آن که دیگر خنداندن؟ یا استهزا و دست انداختن دیگران است؟
نظر قرآن درباره مسخره کردن دیگران
در قرآن کریم آیه هاى زیادى درباه مسخره کردن وجود دارد که مشهورترین این آیه ها آیه 11 سوره حجرات است. خدا در این آیه مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید گروهى از زن ها هم گروه دیگرى از زن ها را مسخره کنند. شاید آن زن ها از این زن ها که دیگران را مسخره مى کنند بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویى نکنید و با لقب هاى زشت و ناپسند از یکدیگر نام نبرید.» خدا در این آیه از همه ما مى خواهد که دیگران را مسخره نکنیم،
کسانى که مردم را مسخره مى کنند حتماً فکر مى کنند که خودشان عیب و نقصى ندارند، ولى اشتباه مى کنند. مسلمان واقعى نباید چنین کار زشتى را انجام دهد. اگر دقّت کنید مى بینید آیه یازده سوره حجرات این گونه شروع مى شود: «اى کسانى که ایمان آورده اید.» یعنى اگر واقعاً به خدا ایمان دارید نباید برادران و خواهران دینى خود را مسخره کنید.
در آیه نخست سوره همزه هم درباره مسخره کنندگان مى فرماید: «واى بر هر عیبجوى مسخره کننده اى.»
این مفهوم در آیات قرآنی با واژگان دیگری چون سخریه، ضحک، غمز، لمز و همز بیان شده است. البته برخی میان سخریه و استهزا تفاوت هایی قایل شده و گفته اند که استهزا در جایی به کار می رود که شخص بدون این که کاری انجام دهد ریشخند می شود ولی سخریه در آن جایی است که این ریشخند به خاطر کاری است که شخص انجام می دهد. (الفروق اللغویه ص50) ضحک به معنای خنده، غمز به معنای اشاره با چشم و ابرو، همز به معنای عیب جویی در غیاب شخص و لمز به معنای عیب جویی در حضور شخص و مسخره کردن وی آمده است که همه این ها جنبه ای از ابعاد استهزا می باشد. (لسان العرب، التحقیق، کشاف زمخشری ج4 ص795)
کسانى که مردم را مسخره مى کنند حتماً فکر مى کنند که خودشان عیب و نقصى ندارند، ولى اشتباه مى کنند. مسلمان واقعى نباید چنین کار زشتى را انجام دهد. اگر دقّت کنید مى بینید آیه یازده سوره حجرات این گونه شروع مى شود: «اى کسانى که ایمان آورده اید.» یعنى اگر واقعاً به خدا ایمان دارید نباید برادران و خواهران دینى خود را مسخره کنید
در آیات قرآنی از دو منظر به مسأله استهزا توجه شده است: نخست از منظر امور اعتقادی و مسایل مرتبط با آن است. این آیات که مربوط به حوزه عقیده و دین است به مسأله تمسخر مخالفان دین اشاره می کند و آنان را از این کار بازمی دارد و تهدید می کند.دوم ازمنظر امور اخلاقی به این مسأله توجه داده شده که این گونه رفتار نه تنها در شأن مؤمنان نیست بلکه ناهنجاری است که می بایست از آن پرهیز کرد. از این رو قرآن با اشاره به منشأ این ناهنجاری و آثار و پیامدهای اجتماعی و روحی و روانی آن و بیان عاقبت این کار به کسانی که در این وادی به استهزای مؤمنان می پردازند و آن را امری عادی برمی شمارند هشدار داده و تهدید به مجازات و کیفری سخت در آخرت می کند.
ریشه های روانی اجتماعی تمسخر
از نظر قرآن ریشه های متعددی را می توان برای این ناهنجاری اخلاقی برشمرد. از جمله علل این رفتار جهل و نادانی است. به این معنا که انسان جاهل بدون توجه به مسایل و فهم و درک درست آن تنها بر پایه ظاهر حکم کرده و رفتاری را به تمسخر می گیرد که اگر خوب دقت کند و در آن تأمل نماید درمی یابد که این دسته از رفتارها در آن اندازه نیست که بتوان آن را زشت شمرد و به تمسخر گرفت. بسیار دیده شده است که برخی از استهزاکنندگان بدون فهم مسأله به تمسخر کردن می پردازند. (بقره آیه67)
دومین عاملی که موجب می شود تا شخص یا گروهی به تمسخر دیگران بپردازند خود برتر بینی و غرور و خودخواهی قومی و نژادی است.
تمسخر و اثر اجتماعی آن
از آثار نخست این عمل نابهنجار می توان به مسئله دامن زدن به اختلافات میان قوم ها و گروه ها اشاره کرد. به این معنا که مومنان را از یک دیگر دور ساخته و الفت و عشق را از ایشان می راند و موجبات عداوت در میان ایشان را فراهم می آورد. از این روست که قرآن در سوره حجرات از اموری چون غیبت و تمسخر بازداشته و از مومنان خواسته که این شیوه رفتاری را کنار گذاشته و به تمسخر و غیبت دیگران نپردازند. حجرات آیه 11
دومین پیامدی که می توان بدان اشاره کرد مسئله ارتداد است. کسانی که به تمسخر دیگران و به ویژه مومنان می پردازند با این روش دل هایشان می میرد و اندک اندک از دایره ایمان خارج می شوند. توبه آیه 64 تا 66)
سومین اثر و پیامد تمسخر دیگران فراموشی خداوند است. به این معنا که موجب می شود تا دل ها سخت شده و یاد خدا و قیامت از دل ها بیرون رود. جاثیه آیه 34 و مومنون آیه 110
انسان جاهل بدون توجه به مسایل و فهم و درک درست آن تنها بر پایه ظاهر حکم کرده و رفتاری را به تمسخر می گیرد که اگر خوب دقت کند و در آن تأمل نماید درمی یابد که این دسته از رفتارها در آن اندازه نیست که بتوان آن را زشت شمرد و به تمسخر گرفت. بسیار دیده شده است که برخی از استهزاکنندگان بدون فهم مسأله به تمسخر کردن می پردازند
راه رهایی از این خصیصه
برای رهیدن از این نابهنجاری اجتماعی و اخلاقی، قرآن دستور می دهد که مومنان افراد تمسخر کننده را پند دهند (هود آیه 87) و از هم نشینی با آنان پرهیز نمایند. (انعام آیه 68 و حجر آیه 94) و از دوستی با آنان خودداری کنند.(مائده آیه 57) و در صورتی که این کار از سوی دشمنان خدا و دین صورت گیرد به مقابله به مثل هم اقدام کنند. هود آیه 38
روایات و مسئله شوخی و تمسخر
پیامبر (صلی الله علیه و آله) شوخى مىکرد و جز حق، چیزى نمىگفت، و هیچ دلى را نمىآزرد، و هیچ گاه، کم و زیادى در شوخى نمىکرد، امّا اشتباه بزرگ آن است که انسان شوخى را پیشه کند و همواره بر این روش ادامه دهد و تند روى کند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) زیاد تبسّم مىکرد، و از جمله شوخیهاى آن بزرگوار آن است که نقل کردهاند: پیرزنى نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: هیچ پیرزنى وارد بهشت نمىشود، آن زن شروع به گریه کرد.پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: تو آن روز پیر نیستى، خداى متعال فرموده است: ما آنان را بگونهاى آفریدیم، و ایشان را باکره قرار دادیم
همچنین از ایشان نقل کردهاند که فرمود: من شوخى مىکنم ولى در شوخیم جز سخن حق نمىگویم،آرى کسى همچون پیامبر (صلی الله علیه و آله) مىتواند شوخى کند و جز حق نگوید امّا دیگران وقتى که باب شوخى را باز مىکنند، هدفشان خندیدن و خنداندن دیگران است به هر وسیلهاى که ممکن باشد! رسول خدا فرمود: گاهى شخصى سخنى را مىگوید، تا همنشینان خود را بخنداند که در نتیجه خود را به پستى مىکشاند! از طرفى خندیدن دلیل بر غفلت از آخرت است
اما مسخره کردن و دست انداختن دیگران اگر باعث رنجش شود، حرام است، خداى متعال فرموده است: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، نباید گروهى، گروه دیگر را مسخره کند، شاید که بهتر از ایشان باشند.» ( حجرات آیه 11)مسخره کردن، یعنى کوچک شمردن، توهین، و اشاره به عیبها و کاستی هاى کسى به طورى که باعث خنده شود.امام صادق علیه السّلام فرمود: فقیران شیعه ما را تحقیر نکنید، زیرا هر کس مؤمن فقیر شیعهاى را تحقیر کند و او را خوار سازد، خداوند او را تحقیر کند، و همواره در این خوارى مىماند تا دست از تحقیرش بردارد
دائم الوضو بودن و این همه خاصیت
دائم الوضو بودن توفیقی است كه اگر به لطف خدا شامل حال انسان شود؛ دارای آثار و بركاتی فراوان می باشد. وضو بر وضو توجه انسان را نسبت به خداوند بیشتر می نماید و راه ذكر قلب را بر انسان می گشاید….
به همین دلیل است که از رسول خدا صلی الله وعلیه وآله روایت شده: لَا یُحَافِظُ عَلَى الْوُضُوءِ الا کل مومن . بر وضو مواظبت نمی كند مگر مومن
در روایات به چند اثر از دائم الوضو بودن اشاره شده است که به قرار زیر است
تمام بدنت پاک می شود پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: هرکس به هنگام وضو ساختن ذکر خدا را بگوید، تمام بدنش پاک گردیده است
زیرا وقتی در جریان وضو داخل دهان، صورت، ساعدها، کف دست ها و جلوی سر و روی پاهای انسان تحریک شود قسمت اعظم قشر حسی تحریک می شود ،یعنی در حالی فقط چیزی که حدود 20 درصد سطح بدن در وضو مرطوب شده است بیش از 80 درصد ادمک حسی تحریک می شود؛ به عبارت دیگر اگر انسان به جای وضو کل بدن خود را می شست (غسل می کرد) چیز زیادی بر تحریک ناشی از وضو افزوده نمی شد. چنانچه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر کس ذکر خدا را به هنگام وضو بگوید، مانند این است که غسل کرده باشد
گناهانت بخشیده می شود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که بوسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیّت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت، اگر کسی در اوّل وضو گرفتن«بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (با دقّت و فهمیدن معنایش) بگوید تمام اعضایش از گناهان پاک می شود
دعاهایت مستجاب می گردد:امام صادق علیه السلام فرمود:من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود
رزق و روزیت فراوان می گردد از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزایدپیش از غذا خوردن وضوء بگیرد. و همچنین آن حضرت فرمود: وضو و(شستن دست وصورت )و بعد از آن باعث زیادی روزی می گردد
مرگ با وضو، شهادت است رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود
|
تمرکزت زیاد می شود وضو گرفتن قبل از مطالعه باعث افزایش توجّه و تمرکز و افزایش هوشیاری در انسان می شود؛ زیرا نواحی مرتبط با وضو، بیشترین وسعت را در قشر حرکتی مغز دارند و هر چه تحریک این قشر هم بیشتر باشد، خواب آلودگی و کسالت از انسان دور می شود
امام صادق علیه السلام فرمودند: كسى كه وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک كند، یك حسنه براى او نوشته مى شود و كسى كه وضو بگیرد و صبر كند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود. زیرا اگر وضو با آب سرد صورت پذیرد و پس از آن از خشک کردن آن اجتناب شود؛ تحریک حسی بیشتری صورت می گیرد؛ زیرا آب سرد نسبت به آب گرم قدرت تحریک حسی بیشتری دارد و خشک نکردن اعضاء بعد از وضو، به علت تماس طولانی آب با سطح بدن، باعث طولانی تر شدن مدت تحریک حسی می شود
بدن در برابر سرمائی که در اثر خشک نکردن آب وضو حس می کند، خود به خود درجه حرارتش بالا می رود تا آب وضو را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شود و اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عضلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد
هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که بوسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیّت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت.
|
6- عمرت زیاد می شود.رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید. از نظر علمی بارهای الکتریکی هنگام شارش بار در اطراف عصب به صورت الکتریسته ذخیره می شوند. میدانی که در اطراف این بارها به وجود می آید در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر، دستها و قسمت مچ پا به پایین است.
به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی، دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد، استفاده از یک ماده رساناست. سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار، آب است. جالب این جاست که آب هر چه خالص تر باشد، سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان ها سفارش شده اثر را ندارد
7- خواب با وضو، عبادت است رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که)به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند. و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود
از نظر صاحب نظران رشته روان پزشکی، جهت بهداشت صحیح خواب و داشتن خوابی راحت، باید اصولی را رعایت نمود که از جمله آن ها، دوش گرفتن ملایم هر شب قبل از رفتن به رختخواب است و جالب این که در ادامه تأکید می شود، این روش هر شب تکرار گردد. بنابراین، برای دست یابی به یک خواب راحت و آرامش بعد از آن، دوش گرفتن و استحمام شبانه (قبل از خواب)مفید است وضومی تواند جای آنرا بگیرد . که
. مرگ با وضو، شهادت است رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود. در قیامت نورانی می شوی پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت منِ را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانییی دارند
وضو گرفتن مکرر جهت دائم الوضو بودن، اسراف نیست
اگر در مصرف آب زیاده روی نکند اسراف نیست و مستحب است وضو با تمام آدابش به مقدار کمی آب، یعنی حداکثر یک مُد که مساوی سه چهارم لیتر است انجام شود
وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس خواهد شد. در حدیث آمده است: تجدید وضو، همانند نورى است بر روى نور دیگر. این دستور با برکت، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، همیشه با وضو باش و در تداوم آن همت عالی داشته باش.