مدرسه علمیه صدیقه طاهره انبار الوم

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چهار تکنیک برای رهایی از مشکلات

18 تیر 1393 توسط صدیقه طاهره انبار الوم

 

دوستی

چهار تکنیک برای رهایی از مشکلات

 

(وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَۆُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار: و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكیبایى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان دادیم، نهان و آشكارا انفاق كردند، و بدى را با نیكى مى‏زدایند، ایشان راست فرجام خوش سراى باقى.)( الرعد :  22) 

انسان ها برای اینکه یک زندگی شاد و مفرح را تجربه کنند، نیازمند به یادگیری تکنیک هایی هستند که به واسطه آنها بتوانند سطح زندگی خود را ارتقاء بدهند و از زندگی خود لذت ببرند، چرا که ما برای اقدام به هر کاری ابتدا به آموزش های لازم برای آن کار نیازمندیم و بدون آموزش در راهی که انتخاب کردیم نمی توانیم به موفقیت دست پیدا کنیم .

زندگی زمانی زیبا است که تکنیک های زیبا زندگی كردن را بیاموزیم و به آنها عمل کنیم . دانش و مهارت‌های زندگی از جمله ابزارهای اساسی برای خلق یک زندگی موفق و زیبا می‌باشند و تا زمانی كه ما ندانیم كه با خود و اطرافیانمان چگونه رفتار كنیم، نباید انتظار داشته باشیم که صاحب یک زندگی زیبا شویم .

با توجه به برکت های خاصی که در ماه میهمانی خداوند به چشم می خورد، فرصت مناسبی فراهم شده است تا برخی از تکنیک های زندگی را در این ماه کسب کنیم، و بتوانیم آنها را در تمامی ماه های سال در زندگی خود جاری و ساری کنیم، تکنیک هایی که آیات الهی در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان به ما آموزش می دهند.

به برخی از تکنیک های لازم برای زندگی اشاره می  کنیم و به واسطه آنها بتوانیم تا حدودی رنگ و بوی زندگی خود را که احیاناً بر در و دیوار آن گرد و غبار نشسته را تغییر دهیم .

(وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَۆُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار: و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكیبایى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان دادیم، نهان و آشكارا انفاق كردند، و بدى را با نیكى مى‏زدایند، ایشان راست فرجام خوش سراى باقى.)( الرعد: 22)

بهترین راه برای شکرگزاری از نعمت هایی که در اختیار داریم ، نماز است چرا که وقتی خداوند بزرگترین و بهترین نعمت عالم هستی یعنی وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها را به پیامبرش عطا می کند، به پیامبر اکرم راه شکر گزاری را نماز معرفی می کند و می فرماید: إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْكَوْثَرَ *فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ : ما تو را [چشمه‏] كوثر دادیم، پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن

از مشکلات استقبال کنیم

(وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ: و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكیبایى كردند)

مشکلات و سختی ها را می توان ستون های یک زندگی موفق معرفی کرد، ستون هایی که خواه ناخواه در هر زندگی وجود دارند و تنها کسانی می توانند با مشکلات مقابله کنند که از تکنیک های لازم برخوردار باشند و در آیات الهی اولین و مهمترین تکنیک برای یک زندگی موفق و مقابله با مشکلات چیزی نیست مگر صبر:

(وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین: و قطعاً شما را به چیزى از [قبیلِ‏] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‏آزماییم؛ و مژده ده شكیبایان را)( البقرة :  155)

صبر

 

صبر در برابر مشکلات و تصمیم عاقلانه برای مقابله با آنها در منطق قرآن کریم یکی از تکنیک های خوشبختی و رستگاری در زندگی است آنچنان که خداوند متعال می فرماید:

(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون: اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، صبر كنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى كنید و از خدا پروا نمایید، امید است كه رستگار شوید.)( آل‏عمران:200)

چرا که کسانی که مدام در مقابله با مشکلات بی تابی و جزع و فزع می‌کنند، هرگز نمی توانند بر آنها پیروز شوند و در نتیجه نمی توانند یک زندگی موفق را تجربه کنند.

 

همیشه شکرگزار باشیم

(وَ أَقامُوا الصَّلاةَ: و نماز برپا داشتند)

شکرگزاری و رضایت از نعمت هایی که در اختیار داریم، علاوه بر اینکه سبب می شود که نعمت های بیشتری را به زندگی خود جذب کنیم، سبب می شود تا بتوانیم زندگی موفق و شیرینی را هم تجربه کنیم و بهترین راه برای شکرگزاری از نعمت‌هایی که در اختیار داریم، نماز است چرا که وقتی خداوند بزرگترین و بهترین نعمت عالم هستی یعنی وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها را به پیامبرش عطا می‌کند، به پیامبر اکرم راه شکرگزاری را نماز معرفی می‌کند و می‌فرماید:

(إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْكَوْثَرَ *فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ: ما تو را[چشمه‏] كوثر دادیم، پس براى پروردگارت نمازگزار و قربانى كن.)(الكوثر : 1- 2)

مشکلات و سختی ها را می توان ستون های یک زندگی موفق معرفی کرد ،ستون هایی که خواه ناخواه در هر زندگی وجود دارند و تنها کسانی می توانند با مشکلات مقابله کنند که از تکنیک های لازم برخوردار باشند و در آیات الهی اولین و مهمترین تکنیک برای یک زندگی موفق و مقابله با مشکلات چیزی نیست مگر صبر.

 

کمک به نیازمندان را فراموش نکنیم

(وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً: و از آنچه روزیشان دادیم، نهان و آشكارا انفاق كردند)

 

بخشیدن آسان نیست اما معجزه می کند

(وَ یَدْرَۆُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ: و بدى را با نیكى مى‏زدایند)

هیچ کسی قائل به این مطلب نیست که بخشیدن کسانی که شما را به نحوی ناراحت کرده اند و یا موجبات آزرده خاطر شدن شما را فراهم کرده اند، کار آسانی است اما برای کسب آرامش خودتان و برای فراهم کردن یک زندگی موفق توصیه می شود که دیگران را ببخشید زیرا شما لیاقت آرامش را دارید و باید برای بدست آوردن آن تلاش و کوشش کنید .

بخشیدن دیگران در منطق قرآن کریم دو فائده مهم و اساسی برای شما در پی خواهد داشت :

فائده اول اینکه شما به یک زندگی موفق و توأم با آرامش دست پیدا می کنید و فائده دیگر این که با گذشت و خوبی کردن شما در مقابل بدی دیگران ،دشمنی ها و کدورت ها از بین می رود و روح مهربانی و عطوفت را در جامعه حکم فرما می کند :

(وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم: و نیكى با بدى یكسان نیست. [بدى را] به آنچه خود بهتر است دفع كن؛ آنگاه كسى كه میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى یك دل مى‏گردد.)(فصلت: 34)

و در مرحله آخر و قسمت پایانی آیه شریفه سوره رعد(أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار: ایشان راست فرجام خوش سراى باقى) خوشبختی و سعادت و موفقیت در دنیا و آخرت در انتظار کسانی است که تکنیک های بیان شده را در زندگی خود جاری و ساری کنند .

 نظر دهید »

روز یازدهم

18 تیر 1393 توسط صدیقه طاهره انبار الوم

 نظر دهید »

شرح دعای روز یازدهم

18 تیر 1393 توسط صدیقه طاهره انبار الوم

اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ                                  خدایا دوست گردان به من در این روز نیکی را

وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ                            و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانی را

وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ                              و حرام کن بر من در آن خشم و سوزندگی را

بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.                                             به یاریت ای دادرس داد خواهان

شرح دعا

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ

خدایا کاری کن که خوبی‌ها  را دوست داشته باشم و از بدی‌ها  بدم بیاید و عبادت و انجام هر کار خوبی نزد من محبوب باشد. این دعای خیلی خوبی است که انسان طوری باشد از کار خوب لذت برد . اگر خواستیم کار خوبی انجام بدهیم مخفیانه انجام دهیم و قصد قربت داشته باشیم .

طوری زندگی کنیم که آبروی کسی را نریزیم . در احسان، اهل ریاکاری نباشیم . که اگر این‌گونه بودیم در قیامت برای ما اجر و پاداشی نیست .

اگر انسانی عمل نیکی را انجام دهد و هدفش از انجام آن عمل فقط جلب رضایت خداوند قادر و متعال باشد آنگاه است که می‌گوییم آن عمل نیک، احسان برای رضای خداوند بوده است

اجناس خوب و اعلاء صدقه بدهیم

جنس خوب صدقه بدهیم ؛ اگر متمکن هستیم جنس اعلاء را برای صدقه و خیرات کنار بگذاریم .

 بهترین خوبی‌ها این است که آدمی به فامیل فقیر کمک کند ، بعضی‌ها به فامیل کمک نمی‌کنند .

حتی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) احتیاط می‌کردند و می‌گفتند: اگر در شهرتان مستحق وجود دارد ؛ اشکال دارد که فطریه را به شهرهای دیگر بفرستید .

در حدیث وارد شده است : « خَیرُکُم مَن اَطعَم الطَعام » [کافی ج : 4 ص : 50] بهترین شماها کسانی هستند که اطعام طعام می‌کنند ؛ غذا درست می‌کند و به دیگران اطعام می‌دهد.

 احسان و نیکوکاری

همان طور که در آیات و روایات موجود می‌باشد هر عمل نیکویی را که انسان انجام می‌دهد از آن به احسان و نیکوکاری تعبیر می‌گردد که دو قسم دارد:

(1) احسان در راه رضای خدا

(2) احسان برای ریا و جلب توجه مردم

کسی که تسلیم حکم خداوند گردید و نیکوکار گشت پس (مسلم است که) اجرش نزد خداوند بزرگ خواهد بود و او را هیچ خوف و اندیشه و هیچ حزن و اندوهی (در دنیا و آخرت) نخواهد بود”

احسان برای رضای خدا

اگر انسانی عمل نیکی را انجام دهد و هدفش از انجام آن عمل فقط جلب رضایت خداوند قادر و متعال باشد آنگاه است که می‌گوییم آن عمل نیک، احسان برای رضای خداوند بوده است.

 

انفاق ، نوعی احسان

خداوند (عزوجل) در قرآن می‌فرماید: ” وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ “( سورة بقره، آیة 195.) یعنی ” و در راه خدا انفاق کنید و با دستانتان خودتان را به هلاکت نیندازید و احسان و نیکوکاری کنید که همانا خداوند نیکوکاران را دوست دارد .”

مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) احتیاط می‌کردند و می‌گفتند: اگر در شهرتان مستحق وجود دارد ؛ اشکال دارد که فطریه را به شهرهای دیگر بفرستید

این آیه نشان دهنده آن است که انفاق عمل نیکویی است که انسان را از هلاکت نجات بخشد و این در صورتی است که این احسان جزء ” وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ “(بقره ، 265) باشد. که آنگاه است که خداوند در قرآن می‌فرماید: ” بَلی مَن أسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَلَهُ أجرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَ لاخَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنونَ “(بقره ،112) یعنی ” آری، کسی که تسلیم حکم خداوند گردید و نیکوکار گشت پس (مسلم است که) اجرش نزد خداوند بزرگ خواهد بود و او را هیچ خوف و اندیشه و هیچ حزن و اندوهی (در دنیا و آخرت) نخواهد بود.”

 

احسان برای ریا و جلب توجه مردم

اگر انسانی عمل نیکی را که در ظاهر خداپسندانه است انجام دهد و هدفش جلب توجه مردم باشد، آنگاه است که ؛

اولاً : در انجام آن عمل نیک برای خداوند شریک قائل شده است .

ثانیاً : عمل او ریا بوده و هیچ اجر و پاداش از طرف خداوند برای آن عمل نمی‌باشد چرا که این‌گونه افراد از یاران و هم قرینان شیطانند، که اگر در این مورد نیز انفاق را در نظر بگیریم خداوند در قرآن می‌فرماید: ” وَالَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَن یَكُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا “(نساء ،38) یعنی ” آنان که اموال خود را به قصد ریا و خودنمایی انفاق می‌کنند و به خدا و روز قیامت ایمان نمی‌آورند (ایشان یاران شیطانند) و هر که را شیطان یار اوست بسیار بدیاری خواهد داشت"‌…

 

منظور از حبب الی فیه الاحسان چیست؟

همان‌طور که در قرآن آمده است “إنَّ اللهَ یُحِبُ المُحسنین"‌(بقره ،195) یعنی “به درستی که خداوند احسان کنندگان را دوست دارد"‌ که با توجه به این آیه انسان برای اینکه محبوب پروردگار خویش گردد از خدای خویش می‌خواهد که احسان و نیکوکاری را محبوب او گرداند که ما نیز در این روز از خداوند می‌خواهیم که حب احسان و نیکوکاری در راه رضایش را نصیب ما گرداند .

 

وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ

خدایا من را طوری قرار بده که از فسق و معصیت بیزار بشوم و از گناه کردن بدم بیاید .

 

فسوق و العصیان چیست؟

هرگاه انسان عملی را بر خلاف دستورات الهی انجام دهد آنگاه است که گویند او عصیان پروردگار خویش را نموده است یعنی سرپیچی از دستور پروردگار خویش نموده است که اگر انسان به این عمل خویش یعنی معصیت پروردگار اصرار ورزیده و ادامه دهد آنگاه است که او را فاسق نامند چرا که او دائماً به معصیت ذات اقدس الهی مشغول بوده است.

خداوند در نظر انسانی گناه و معصیت و هر عمل ناپسندی را زشت و منفور سازد آنگاه است که آن انسان به حقیقت هدایت یافته و به مسیر سعادت دست خواهد یافت

نتیجه دوری از فسق و معصیت الهی

خداوند در قرآن می‌فرماید : “وَ كَرَّهَ إِلَیْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ"‌(حجرات ،7) یعنی “خداوند کفر و فسوق و معصیت را در نظرتان زشت و منفور ساخت و اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتند که از این آیه در می‌یابیم که اگر خداوند در نظر انسانی گناه و معصیت و هر عمل ناپسندی را زشت و منفور سازد آنگاه است که آن انسان به حقیقت هدایت یافته و به مسیر سعادت دست خواهد یافت .

 

وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ

خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن .

ترس از عذاب الهی

خداوند عزوجل در قرآن می‌فرماید: واتقوا الله و اعلموا ان الله شدید العقاب ” ؛ و از خداوند بترسید (و تقوای او را پیشه کنید) و بدانید به درستی که خداوند سخت عذاب است .

کسانی از عذاب الهی در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقوای الهی پیشه نموده و از معاصی و نافرمانی از دستورات او بپرهیزند

که این عذاب و عقاب الهی برای کسانی می‌باشد که به معصیت و نافرمانی ذات اقدس او مشغولند به طوری که شکرگزار نعمت‌های خداوند نبوده و خداوند از آنان راضی نمی‌باشد چنانچه خداوند متعال در قرآن در مورد دلیل عذاب بندگان خویش می‌فرمایند : ” مَّا یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللّهُ شَاكِرًا عَلِیمًا “(نساء ،147) ؛اگر شما از لطف خداوند شکرگزار باشید و به او ایمان آوردید خداوند چه غرضی دارد که شما را عذاب کند؟ که خداوند در مقابل نعمت، شکر شما را می‌پذیرد و عملش به صلاح خلق احاطه دارد .

پس با توجه به این آیه کسانی از عذاب الهی در امانند و آتش دوزخ بر آنان حرام است که تقوای الهی پیشه نموده و از معاصی و نافرمانی از دستورات او بپرهیزند.

در روایت آمده است : اگر شما یک قدم به سوی او بر داری خداوند هروله کنان به سوی تو می‌دود ؛لذا نا امید هم نباشیم .ولی باید یک قدم به سوی او برداریم تا امدادهای الهی را ببینیم

بِعَوْنِکَ

خدایا همه این دعاها را از تو خواستم ولی تا خودت کمک نکنی من نمی‌توانم به این امور متخلق بشوم و بدون یاری تو این مسائل محقق نمی‌شوند.

در روایت آمده است : اگر شما یک قدم به سوی او بر داری خداوند هروله کنان به سوی تو می‌دود ؛ لذا نا امید هم نباشیم .ولی باید یک قدم به سوی  او برداریم تا امدادهای الهی را ببینیم .

 

یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِین

ای خدایی که هر کسی که به تو بگوید الهی پناهم بده تو پناهش می‌دهی.

 

نماز شب دوازدهم ماه رمضان

 هشت رکعت در هر رکعت حمد و سی مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ

 نظر دهید »

«زهرا برای مادر خود گریه میکند»

17 تیر 1393 توسط صدیقه طاهره انبار الوم


خسته شده خمیده شده خون جگر شده
لاغر شده شکسته شده محتضر شده

زهرا برای مادر خود گریه میکند
مادر برای دختر خود دیده تر شده

او پا به پای همسر خود سنگ خورده است
زخم زبان شنیده و بشکسته تر شده

قسمت نشد عروسی او را به پا کند
با حسرت عروسی او همسفر شده

زهرای خویش را که بر ما سپرد گفت
دلواپس هجوم دری شعله ور شده

وقتی کفن نبود و عبا خواست گریه کرد
وقتی کفن رسید غمش بیشتر شده

او دوختن به دختر خود یاد میدهد
گویا ز غارت نوه اش با خبر شده

زهرا نبی خدیجه همه گریه میکنند
این یک کفن برای همه درد سر شده

 نظر دهید »

تحقیق درباره حضرت خدیجه همسر پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)

17 تیر 1393 توسط صدیقه طاهره انبار الوم


ولادت و خانواده:

خديجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنيا آمد . خانواده‏اى كه‏خديجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‏خانوادگى و نسبت‏هاى‏خويشاوندى ، در شمار بزرگترين قبيله‏هاى عرب جاى داشت . اين‏خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازكردار و گفتار خديجه پديدار بود .
خديجه از قبيله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قريش‏بودند . پدرش خويلدبن اسد قريشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .

اخلاق خديجه

خديجه در بين اقوام خود يگانه و ممتاز و ميان اقران كم نظيربود . او به فضيلت اخلاقى و پذيرايى‏هاى شايان بسيار معروف بود وبدين جهت زنان مكه به وى حسد مى‏ورزيدند
دخترت خويلد در سجايا و كمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به‏حق ايشان كفو خوبى براى پيامبر (ص) بود . بى‏ترديد مى‏توان گفت‏كه اين سجايا و فضايل اخلاقى سبب شد تا خديجه براى همسرى پيامبراكرم (ص) شايسته شمرده شود . طبق روايات ، او براى پيامبراكرم (ص) ياورى صادق بود .

آيا خديجه (س) قبل از پيامبر (ص) ازدواج كرده بود ؟

معروف است اولين كسى كه به خواستگارى خديجه آمد يكى ازبزرگان عرب به نام «عتيق بن عائذ مخزومى‏» بود . او پس ازازدواج با خديجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسيارى براى خديجه‏ارث گذاشت . پس از او «ابى‏هاله بن المنذر الاسدى‏» كه يكى ازبزرگان قبيله خود او بود ، با وى ازدواج كرد . ثمره اين پيوندفرزندى به نام «هند» بود كه در كودكى در گذشت . ابى‏هاله‏نيز پس از چندى ، وفات يافت و ثروت بسيار از خويش بر جاى نهاد.
هرچند اين مطلب كه پيامبر اكرم (ص) سومين همسر خديجه بود وجز عايشه با دوشيزه‏اى ازدواج نكرد ، نزد عامه و خاصه معروف است; ولى مورد تاييد همگان نيست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم كوفى‏» ، «احمد بلاذرى‏» ، «علم الهدى‏» ، (سيدمرتضى) در كتاب «شافى‏» و «شيخ طوسى‏» در «تلخيص شافى‏» آشكارا مى‏گويند كه خديجه ،هنگام ازدواج با پيامبر ، «عذرا» بود . اين معنا را علامه‏مجلسى نيز تاييد كرده است . او مى‏نويسد : «صاحب كتاب انوارو البدء» گفته است كه زينب و رقيه دختران هاله ، خواهر خديجه‏بودند .
برخى از معاصران نيز چنين ادعا كرده‏اند و براى اثبات ادعاى‏خود كتابهايى نوشته‏اند .

آشنايى با حضرت محمد (ص)

فضايل اخلاقى خديجه ، بسيارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فكر ازدواج با وى مى‏انداخت . ولى خاطرات همسر پيشين به وى‏اجازه نمى‏داد شوهرى ديگر انتخاب كند . تا اينكه با مقامات‏معنوى حضرت محمد (ص) آشنا شد و آن دو غلامى كه براى تجارت‏همراه پيامبر (ص) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى كه از وى‏ديده بودند ، براى خديجه نقل كردند . خديجه فريفته اخلاق و كمال‏و مقامات معنوى پيامبر (ص) شد . البته او از يكى ازدانشمندان يهود و نيز ورقه بن نوفل ، كه از علماى بزرگ عرب وخويشان نزديك خديجه به شمار مى‏رفت ، در باره ظهور پيغمبرآخرالزمان و خاتم الانبيا (ص) مطالبى شنيده بود . همه اين‏عوامل موجب شد تا خديجه حضرت محمد (ص) را به همسرى خودانتخاب كند .

ازدواج خديجه

زفاف خديجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت‏از سفر تجارت شام تحقق يافت . در آن زمان ، حضرت‏محمد (ص) 25سال داشت و خديجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ايشان را 28 سال‏نقل مى‏كند . هرچند بعضى از مورخان اهل‏سنت‏سعى مى‏كنند اين سخن‏را رد كنند ; چون راوى آن محمد بن صائب كلبى از شيعيان است وآنها او را ضعيف مى‏دانند 
خديجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج كرد و تمام دارايى و مقام و جايگاه فاميلى خودرا فداى پيشرفت مقاصد همسرش ساخت .
در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خديجه ، عبدالله بن غنم به‏آنها چنين تبريك گفت :
هنيئا مريئا يا خديجه قد جرت لك الطيرفيما كان منك باسعد
تزوجت‏خير البريه كلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟
و بشر به البران عيسى بن مريم و موسى ابن عمران فياقرب موعد
اقرت به الكتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد
گوارا باد بر تو اى خديجه كه طالع تو سعادتمند بوده و بابهترين خلايق ازدواج كردى . چه كسى در ميان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) كسى است كه حضرت عيسى و موسى به آمدنش‏بشارت داده‏اند و كتب آسمانى به پيامبرى او اقرار داشتند .
رسولى كه سر از بطحاء (مكه) در مى‏آورد و او هدايت كننده وهدايت‏شونده است .

احترام پيغمبر خدا (ص) به خديجه

احترام حضرت محمد (ص) به خديجه ، به خاطر عقيده و ايمان اوبه توحيد بود

خصال خديجه (س)

خديجه از بزرگترين بانوان اسلام به شمار مى‏رود . او اولين زنى‏بود كه به اسلام گرويد ; چنان كه على‏بن ابى‏طالب (ع) اولين‏مردى بود كه اسلام آورد . اولين زنى كه نماز خواند ، خديجه بود. او انسانى روشن بين و دور انديش بود . با گذشت ، علاقه‏مند به‏معنويات ، وزين و با وقار ، معتقد به حق و حقيقت و متمايل به‏ اخبار آسمانى بود . همين شرافت‏براى او بس كه همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت .
خديجه از كتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك، او را «ملكه بطحاء» مى‏گفتند . از نظر عقل و زيركى نيزبرترى فوق العاده‏اى داشت و مهمتر اينكه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره‏» و «مباركه‏» و «سيده زنان‏» مى‏خواندند .
جالب اين است او از كسانى بود كه انتظار ظهور پيامبر اكرم (ص) مى‏كشيد و هميشه از ورقه‏بن نوفل و ديگر علما جوياى نشانه‏هاى‏نبوت مى‏شد . اشعار فصيح و پر معناى وى در شان پيامبر اكرم (ص) از علم و ادب و كمال و محبت او به آن بزرگوار حكايت مى‏كند .
نمونه‏اى از اشعار خديجه در باره پيامبراكرم (ص) چنين است :
فلواننى امسيت فى كل نعمه و دامت لى الدنيا و تملك الاكاسره
فما سويت عندى جناح بعوضه اذا لم يكن عينى لعينك ناظره
اگر تمام نعمتهاى دنيا از آن من باشد و ملك و مملكت كسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هيچ ارزش ندارد زمانى كه چشم‏به چشم تو نيافتند .
ديگر خصوصيت‏خديجه اين است كه او داراى شم اقتصادى و روح‏بازرگانى بود و آوازه شهرتش در اين امر به شام هم رسيده بود .
البته سجاياى اخلاقى حضرت خديجه چنان زياد است كه قلم از بيان‏آن ناتوان است . پيامبر اكرم (ص) مى‏فرمايد : «افضل نساء اهل الجنه خديجه بنت‏خويلد و فاطمه بنت محمد ومريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم .»
چه مى‏توان گفت در شان كسى كه مايه آرامش و تسلاى خاطر رسول‏خدا (ص) بود ؟ ! در تاريخ مى‏خوانيم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تكذيب قريش و اذيت‏هاى ايشان‏محزون و آزرده مى‏شدند ، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمى‏كرد مگرياد خديجه ; و هرگاه خديجه را مى‏ديد مسرور مى‏شد»
ذهبى مى‏گويد : مناقب و فضايل خديجه بسيار است ; او از جمله‏زنان كامل ، عاقل ، والا ، پاى‏بند به ديانت و عفيف و كريم و ازاهل بهشت‏بود . پيامبر اكرم (ص) كرارا او را مدح و ثنا مى‏گفت‏و بر ساير امهات مومنين ترجيح مى‏داد و از او بسيار تجليل مى‏كرد. به حدى كه عايشه مى‏گفت : بر هيچ يك از زنان پيامبر (ص) به‏اندازه خديجه رشك نورزيدم و اين بدان سبب بود كه پيامبر (ص)بسيار او را ياد كرد .

درود خدا بر خديجه

خديجه چنان مقام والايى داشت كه خداوند عزوجل بارها براو درود و سلام فرستاد . طبق روايتى از حضرت امام محمد باقر (ص) : پيامبر اكرم (ص) هنگام باز گشت از معراج ، به جبرئيل‏فرمود : «آيا حاجتى دارى ؟»
جبرئيل عرض كرد : خواسته‏ام اين است كه از طرف خدا و من به‏خديجه سلام برسانى‏»
در روايتى ديگر مى‏خوانيم : روزى خديجه به طلب رسول خدا (ص) بيرون آمد . جبرئيل به‏صورت مردى با وى رو به رو شد و از خديجه احوال رسول‏خدا (ص)را پرسيد . خديجه نمى‏توانست‏بگويد رسول خدا (ص) در كجا به سرمى‏برد . او مى‏ترسيد اين مرد از كسانى باشد كه قصد كشتن پيغمبر(ص) را دارد . وقتى كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه باز گفت ،حضرت محمد (ص) فرمود : «آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خدا تو را سلام برسانم .»

نقش خديجه در پيشبرد اسلام

وقتى حضرت خديجه دريافت كه سعادتمند شده ، هرچه داشت در راه‏پيشرفت و موقعيت پيغمبر اسلام (ص) انفاق كرد . او تمام اموال‏خويش را به پيامبر (ص) بخشيد و در راه نشر اسلام به مصرف ‏رساند . تا جايى كه هنگام ارتحال ، پارچه‏اى براى كفن نداشت .
ابن اسحاق جمله‏اى در شان خديجه دارد كه گوياى همكارى و صداقت او در پيشبرد اسلام است . او مى‏گويد : «خديجه ياور صادق ‏و با وفايى براى پيامبر (ص) بود و مصيبت‏ها در پى رحلت ‏خديجه ‏و ابوطالب بر پيامبر (ص) سرازير شد .»
گويا اين دو ، در برابر هجوم ناملايمات بر پيامبر اكرم (ص)، سدى بلند و مستحكم بودند .
اين جمله ، معروف كه اسلام رهين اخلاق پيامبر (ص) ، شمشيرعلى (ع) ، و اموال خديجه است از نهايت همكارى و صداقت ‏خديجه‏پرده بر مى‏دارد .
فرزندان خديجه
در تعداد فرزندان حضرت خديجه ، ميان مورخان اختلاف است . به‏گفته مشهور : ثمره ازدواج رسول خدا و خديجه ، شش فرزند بود .
1- هاشم . 2- عبدالله . به اين دو «طاهر» و «طيب‏»مى‏گفتند . . 3- رقيه . 4- زينب 5- ام كلثوم . 6- فاطمه .
رقيه بزرگترين دخترانش بودو زينب ، ام كلثوم و فاطمه به‏ترتيب پس از رقيه قرار داشتند . پسران خديجه پيش از بعثت‏پيامبر (ص) ، بدرود زندگى گفتند . ولى دخترانش ، نبوت پيامبر(ص) را درك كردند .
گروهى از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا (ص)پس از بعثت‏به دنيا آمدند و چندروز پس از پيامبر خدا (ص) به‏مدينه هجرت كردند .

وصيت‏خديجه

حضرت خديجه (س) سه سال قبل از هجرت بيمار شد . پيغمبر (ص) به عيادت وى رفت و فرمود : اى خديجه ، «اما علمت ان الله‏ قد زوجنى معك فى الجنه‏» ; آيا مى‏دانى كه خداوند تو را دربهشت نيز همسرم ساخته است ؟ !
آنگاه از خديجه دل جويى و تفقد كرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالى بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود .
چون بيمارى خديجه شدت يافت ، عرض كرد : يا رسول الله ! چند وصيت دارم : من در حق تو كوتاهى كردم ، مرا عفو كن .
پيامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصيرى نديدم و نهايت تلاش‏خود را به كار بردى . در خانه‏ام بسيار خسته شدى و اموالت را درراه خدا مصرف كردى .
عرض كرد : يا رسول الله ! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين‏دختر باشيد . و به فاطمه زهرا (س) اشاره كرد . چون او بعد ازمن يتيم و غريب خواهد شد . پس مبادا كسى از زنان قريش به او آزار برساند . مبادا كسى به صورتش سيلى بزند . مبادا كسى بر او فرياد بكشد . مبادا كسى با او برخورد غير ملايم و زننده‏اى داشته‏باشد .
اما وصيت‏سوم را شرم مى‏كنم برايت‏بگويم . آن را به‏فاطمه عرض مى‏كنم تا او برايت‏بازگو كند . سپس فاطمه را فراخواند و به وى فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مى‏گويد : من از قبر در هراسم ; از تو مى‏خواهم مرا درلباسى كه هنگام نزول وحى به تن داشتى ، كفن كنى .»
پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(ص) عرض كرد . پيامبر اكرم (ص) آن پيراهن را براى خديجه‏فرستاد و او بسيار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خديجه ، پيامبراكرم (ص) غسل و كفن وى را به عهده گرفت . ناگهان جبرئيل درحالى كه كفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض كرد : يا رسول‏الله ، خداوند به تو سلام مى‏رساند و مى‏فرمايد : «ايشان اموالش‏را در راه ما صرف كرد و ما سزاوارتريم كه كفنش را به عهده‏بگيريم .»

وفات خديجه (س)

خديجه در سن 65 سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرين تسليم كرد . پيغمبر خدا (ص) شخصا خديجه را غسل داد ، حنوط كرد و با همان پارچه‏اى كه جبرئيل‏از طرف خداوند عزوجل براى خديجه آورده بود ، كفن كرد . رسول‏خدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خديجه را در خاك نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جاى خويش استوار ساخت . او بر خديجه اشك‏ مى‏ريخت ، دعا مى‏كرد و برايش آمرزش مى‏طلبيد . آرامگاه خديجه درگورستان مكه در «حجون‏» واقع است .
رحلت‏خديجه براى پيغمبر (ص) مصيبتى بزرگ بود ; زيرا خديجه‏ياور پيغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسيارى به حضرت محمد(ص) احترام مى‏گذاشتند و از آزار وى خوددارى مى‏كردند .

ياد خديجه

رسول خدا (ص) با اين كه بعد از رحلت‏حضرت خديجه (س) با زنانى چند ازدواج كرد ; ولى هرگز خديجه را از ياد نبرد . عايشه‏مى‏گويد : هر وقت پيغمبرخدا (ص) ياد خديجه مى‏افتاد ، ملول وگرفته مى‏شد و براى او آمرزش مى‏طلبيد . روزى من رشك ورزيدم وگفتم : يا رسول الله ، خداوند به جاى آن پيرزن ، زنى جوان وزيبا به تو داد .
پيغمبر (ص) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست‏بر دست من زد وفرمود : خدا شاهد است‏خديجه زنى بود كه چون همه از من رو مى‏گردانيدند ، او به من روى مى‏كرد ; و چون همه از من مى‏گريختند، به من محبت و مهربانى مى‏كرد ; و چون همه دعوت مرا تكذيب‏مى‏كردند ، به من ايمان مى‏آورد و مرا تصديق مى‏كرد . در مشكلات‏زندگى مرا يارى مى‏داد و با مال خود كمك مى‏كرد و غم از دلم‏مى‏زدود .
حضرت امام صادق (ع) فرمود : «وقتى خديجه از دنيا رفت ،فاطمه كودكى خردسال بود ، نزد پدر آمد و گفت : «يا رسول الله‏امى‏» ; مادرم كجاست ؟
پيامبر (ص) سكوت كرد . جبرئيل نازل شد و گفت : خدايت‏سلام‏مى‏رساند و مى‏فرمايد : به زهرا بفرما ، مادرت در بهشت و در كاخ‏طلايى كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند ،جاى دارد .

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 46
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51

مدرسه علمیه صدیقه طاهره انبار الوم

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فرهنگی
  • اخلاقی
  • اجتماعی
  • سیاسی
  • شهدا
  • طب اسلامی
  • سبک زندگی
  • طلبگی
  • حدیث

مطالب پر بازدید

  • وضعیت پلیس زن در ایران در گفت‌وگو با رییس پلیس زنان کشور
  • نمونه هایی از امر به معروف صحیح
  • تحقیق درباره حضرت خدیجه همسر پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)
  • حدیث....
  • آیا حادثه منا در حج سال ۹۴ نشانه ظهور است؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس