برادران مهربان
توصیه اخلاقی امیرالمومنین (ع) درباره شوخی
اسلام با در نظر گرفتن استعدادهای بالقوه آدمیان سعی در ارتقای جایگاه معنوی انسانها در نزد خداوند دارد. این نوع نگرش در تمام دستورات ائمه و سفارشهای دین اسلام نهفته است، بطوریکه با ارائه دستوراتی عینی و ملموس در رابطه با زندگی روزمره و امورات دنیوی انسانها، جانب تعادل را پیش گرفته است و نه مانند برخی ادیان با جانب داری از امورات دنیایی، آخرت را رها کرده و نه با اساس قرار دادن آخرت، ریاضتگرایی دنیایی را پیش گرفته است.
شوخی و طنز یکی از ویژگی های رفتار آدمی است که هم می تواند به عنوان یک قابلیت مورد استفاده قرار گیرد و هم می تواند به عنوان یکی از اخلاقیات ناپسند جلوه کند.
بپرهیز از شوخی!
امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند: «بپرهیز از شوخی و بازی و مزاح و خنده و سخنان بی فایده و باطل.»
چاشنی کارهای جدی کمی شوخی!
و در جایی دیگر می فرمایند: «أعقل الناس من غلب جده هزله و استظهر على هواه بعقله»؛ عاقلترین مردم کسی است که کارهای جدی او برشوخیاش غالب باشد و کمک گیرد از عقل خود برای غلبه بر هوا و خواهش خود.
در واقع حضرت می فرمایند اگر می خواهید در زمره انسانهای عاقل بهشمار آیید، باید کارها و امورات جدی شما بر شوخی و خنده شما پیشی گیرد. حضرت در این گفتار ما را از شوخی منع نمیکنند بلکه میگویند سعی کنید در کنار کارهای جدی زندگیتان کمی شوخی چاشنی کنید نه این که در کنار شوخی و خنده کمی کار جدی چاشنی کنید!
همان طور که در قسمت های پیشن بیان شد اسلام در زمینه شوخی و خنده نیز، جانب اعتدال را رعایت میکند و متذکر میشود شوخی در حد اعتدال و کم آن مطلوب است، اما اگر از حد گذشت؛ نتایجی در پی دارد که قابل جبران نیستند و تا مدت ها باید به دنبال خلاصی از مشکلات ایجاد شده ناشی از آن باشید.
مضرات شوخی بی جا و بسیار
۱. یاد مرگ مرا از شوخى و کارهاى بیهوده باز مىدارد!
علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: «آگاه باشید! به خدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخى و کارهاى بیهوده باز مىدارد.»
حضرت در این سخن شوخی کردن را در زمره بسیاری از کارهای بیهوده و بی ثمر قرار می دهند که انسان را از یاد آخرت غافل میکند. گاهی اوقات انسان آن قدر در شوخی و خندههای بی مورد زیادهروی میکند که دیگر جایی برای توجه به خداوند در دل آنها باقی نمیماند. در واقع شوخی بسیار مانند خنده زیاد دل را میمیراند.
۲. «مردى شوخى نکرد، جز آنکه پارهاى از عقل خود را بیرون انداخت.»
۳. «غلبه کردن شوخی در انسان تصمیم جدی او را در کارها باطل کند.»
۴. «شوخی بسیار نشانه نادانی است.»
۵. «مزاح و شوخی سبب جدایی است و کینه در پی دارد.»
۶. «آفت هیبت و شکوه انسان مزاح و شوخی است.»
۷. «کسی که شوخی بسیار کند، وقار و سنگینی او کم شود.»
۸. «کسی که شوخی کند او را سبک شمارند.
اما جدای از مضرات شوخی زیاد برای شخصیت و تعالی روحی انسان، شوخی میتواند در بسیاری از موارد مفید باشد. هرچند که شاید تشخیص جایگاه شوخی بهجا کار سختی باشد، اما شوخی درست و به موقع خالی از فایده نیست.
موقعیت و جایگاه شوخی
نکته ای که همیشه باید در شوخی کردن مد نظر داشت موقعیت و جایگاه آن است. آیا واقعا فضا و موقعیت ظرفیت شوخی ما را دارد؟ یا شوخی کردن در این فضا باعث سبک مغز جلوه کردن ما میشود؟ اما اگر شوخی همراه با نکاتی ظریف باشد قطعا تبعات فوق را در پی نخواهد داشت. در بسیاری اوقات انسانها در شوخی بر ارزشهای اخلاقی پای نهاده و با شوخی یکدیگر را به تمسخر میگیرند و با بیان خلقیات منفی افراد حاضر، بذر کینه میکارند.
گاهی اوقات نیز افراد در شوخی های خود ادب را لحاظ نمیکنند و این شوخی وقار و متانت آنها را خدشهدار میکند.
حربهای مفید برای ایجاد روابط دوستانه و محبت آمیز
اما اگر این شوخی برای تلطیف فضا و ملازم با اخلاقیات و رعایت ادب و بدون تمسخر گرفتن افراد باشد؛ فواید بسیاری هم به دنبال خواهد داشت. شوخی میتواند یکی از حربههای مفید برای ایجاد روابط دوستانه و محبت آمیز باشد. انسانها میتوانند با شوخیهای خود سنگینی فضا را بشکنند و روابط را نزدیکتر سازند.
از عوامل مهم موفقیت سخنرانان
شوخی می تواند یکی از عوامل مهم موفقیت سخنرانان باشد. وقتی خستگی و بی حوصلگی در مخاطب سرایت کرده و روحیه خواب آلودگی در همه محیط نشت یافته است؛ یک شوخی کوچک میتواند محیط را برای ادامه سخنرانی فراهمتر کند. نکتهای که بسیاری از سخنرانان از آن غفلت میکنند و بازدهی سخنان خود را پایین میآورند.
در نتیجه می توان گفت در شوخی کردن باید حد اعتدال را رعایت نمود تا از مضرات بی شمار آن در امان بود و از فواید آن بهرهمند گردید.
داستان آموزنده ( برادران مهربان)
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:
درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت : درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان
گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر
در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین
گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.