فرزندمان را عمرسعدی تربیت نکنیم
فرزندمان را عمرسعدی تربیت نکنیم
اگر دائم اصرار داشتيم که نمره دروس فرزندانمان بيست باشد و به قبولي او در دانشگاه فکر کرديم و آن کارها را عمده نموديم، بايد منتظر باشيم که فرزندنمان در حادثههاي آينده در لشکر عمرسعد قرار گيرد، عمرسعد فرزند سعدبنابيوقاص يکي از سرداران بزرگ اسلام بود، ولي تلاش نکرد روحيه محبت به علي را در خانه خود حاکم کند، هر چند دلِ خوشي از معاويه هم نداشت.اين فكري كه فقط فرزندانمان را براي زندگي دنيايي تجهيز كنيم همان فکري است که سقيفه را پايهگذاري کرد. فكري که در سقيفه مطرح شد اين نبود كه اسلام در ميان نباشد، معتقد بود اسلام وسيلهي خوبي است براي بهدستآوردن دنيا، در عين اينکه گوشهي چشمي هم به آخرت داشت، ولي فکري که در غدير مطرح شد، فکر ديگري بود. خداوند در غدير انساني معصوم را در منظر جامعه قرار داد و مردم را به او خواند. بنيانگذاران سقيفه هم دائم ميگفتند اسلام، امّا چه اسلامي؟ اسلام براي دنيا. آنها كه بيدين نبودند، ولي اسلامشان اسلامي نبود که به ارزشهاي اصيل اسلامي وقعي بگذارند و در بستر چنين اسلامي يزيد توانست ظهور کند و حسين شهيد شود.هنر ما آن است که در متن سقيفه، فاجعه کربلا را ببينيم تا در دل برنامههاي دولتها غدير را پاس داريم که به سقيفه نزديک نشوند.دوستان دانشجو بعضاً ميفرمايند ما فلان رشتهي دانشگاهي را انتخاب کرديم که خدمت کنيم، ولي بايد از خود بپرسند خدمت به مردم براي ايجاد بستري معنوي يا خدمت به مردم براي بهرهمندي بيشتر از دنيا. به عبارت ديگر خدمت ما بايد به دنياي مردم باشد يا به قيامت مردم؟
منبع:کتاب راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه
اصغر طاهرزاده