معرفی زنان حاضر در کربلا
معرفی زنان حاضر در کربلا
زنان کربلا
بىترديد يكى از گروههاى نقشآفرين در نهضت عاشورا، زنان بودند. اگر اسلام با قيام امام حسين عليهالسلام زنده است، سهم بزرگى از آن مربوط به زنانى است كه تاريخ، مانند آن را كمتر ديده است.زنان در كربلا نشان دادند كه تكليف اجتماعى، خاص مردان نيست، بلكه آنان نيز برابر وظيفه شرعى خود بايد به جريانهاى اجتماعى توجه كنند و آنجا كه مسئله حمايت از دين و اقامه حق، به ميان مىآيد تنها با قيام آنان ميسر مىشود، در صحنه حضور يابند.
در اين بخش برآنيم تا با معرفى زنان هاشمى و غيرهاشمى در كربلا، علت حضور و نقش آفرينى آنان را در كربلا بيان كنيم. سپس به معرفى شخصيت والاى حضرت زينب كبرا عليهاالسلام مىپردازيم. پس از بيان اصول مدرسه زينبى، شاخصهاى خبررسانى آن حضرت را پس از واقعه كربلا بررسى مىكنيم و ويژگىهاى زن عاشورايى و درسهايى را كه زن امروز از زن كربلايى مىآموزد، مىآوريم.
معرفى زنان حاضر در كربلا
الف) زنان هاشمى
1. زينب كبری عليهاالسلام : زينب كبرا عليهاالسلام ، خواهر امام حسين عليهالسلام به حكم تكليف الهى و اطاعت از فرمان امام و نيز عشق به برادر، با فرزندان خود همراه امام به كربلا آمد. او در روز عاشورا، ناظر شهادت فرزند، برادران و ديگر بستگان خويش بود و پس از آن با اسارت خاندان رسولخدا صلىاللهعليهوآله ، سرپرستى كاروان اسيران اهلبيت را برعهده گرفت. در كوفه و شام و در مجلس ابن زياد و يزيد، با سخنانش، فساد بنى اميه و جنايتهايشان را برملا و نام عاشورا و قيام كربلا را براى هميشه در اذهان مردم تثبيت كرد.
2. ام كلثوم: بر اساس دادههاى تاريخى، يكى ديگر از دختران امام على عليهالسلام ، به نام «ام كلثوم»، در كربلا حضور داشته است. ايشان در رساندن پيام امام حسين عليهالسلام و به ثمر نشاندن خون شهيدان كربلا نقش مهمى ايفا كرد و در كوفه خطبه خواند.
3. فاطمه، دختر امام حسين عليهالسلام
مادرش، اماسحاق، دختر طلحه بن عبيداللّه بود. فاطمه با حسن مثنّى، فرزند امام حسنمجتبى عليهالسلام ازدواج كرد. حسن در واقعه كربلا مجروح شد. فاطمه همگام با عمهاش، زينب عليهاالسلام و ديگر بانوان اهلبيت عليهمالسلام در رساندن پيام امام و افشاى جنايتهاى بنى اميه حضور فعال داشت و در كوفه، پس از عمهاش زينب عليهاالسلام سخنرانى كرد.
4. سكينه، دختر امام حسين عليهالسلام
مادرش، رباب، دختر امرؤ القيس است. نامش را امينه، اميمه و آمنه ذكر كردهاند و سكينه لقب او است. سكينه در كربلا حضور داشت و در آن زمان از زنان رشيد اهلبيت عليهمالسلام به شمار مىرفت. وى از نظر جمال، كرامت، ادب و سخاوت داراى جايگاه والايى بود و به جهت آگاهىاش به شعر و ادب، خانهاش محل تجمع اديبان و شاعران بود.
5. رباب
او دختر امرؤ القيس است. امرؤ القيس در زمان خليفه دوم به مدينه آمد و مسلمان شد. وى پس از مسلمانى، سه دختر خود را به امام على عليهالسلام ، امام حسن عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام تزويج كرد. رباب، مادر سكينه و عبداللّه رضيع است كه در آغوش امام حسين عليهالسلام به شهادت رسيد. او همراه زينب كبری عليهاالسلام و ديگر بانوان اهل بيت عليهمالسلام به اسارت برده شد. در مجلس ابن زياد، سر مطهر امام حسين عليهالسلام را از ميان تشت برداشت و بغل كرد و بوسيد و آهى كشيد.او با سرودن اشعارى درباره واقعه عاشورا راه بسيارى از تحريفها را بست. پس از بازگشت به مدينه، به مدت يكسال در غم از دست دادن همسرش به سوگوارى پرداخت و زيرسايه ننشت تا از دنيا رفت.
ب) زنان غير هاشمى
1. ام خلف، همسر مسلم بن عَوْسَجه
او همراه شوهر و فرزندش به كربلا آمد و پس از شهادت شوهرش، پسر خود را روانه ميدان كرد، ولى امام مانع رفتن او شد. با اين حال، امخلف، سر راهش را گرفت و او را به نبرد در ركاب حسين عليهالسلام تشويق كرد. او عازم ميدان شد و پس از نبردى جانانه به شهادت رسيد. كوفيان سرش را به سوى مادرش افكندند و ام خلف سر فرزندش را برداشت و چنان گريست كه همگى به گريه افتادند.
2. اُمّ عَمْرو بن جناده
نامش، «بحريه»، دختر مسعود خزرجى و همسر جنادة بن كعب انصارى است. جناده از شيعيان مخلص على عليهالسلام بود كه از مكه با خانواده خود همراه حسين عليهالسلام گرديد و هرگز از آن حضرت جدا نشد.پس از شهادت جناده، همسر او، فرزندش، «عمرو» را روانه ميدان كرد. امام حسين عليهالسلام مانع شد، ولى عمرو گفت: «مادرم مرا امر به قتال كرد.» سرانجام به ميدان رفت و در ركاب حسين عليهالسلام به شهادت رسيد. كوفيان سر او را به طرف مادر انداختند. مادر سر جوان خود را برداشت و به سينه چسبانيد و پس از گفتوگويى با آن، سر را به سوى دشمن پرتاب كرد و عمود خيمه را برداشت و به دشمن حمله كرد. امام، او را برگرداند و در حقّش دعا كرد.
3. مادر وهب
اين زن مسيحى، هنگامى كه در ثعلبيه (نزديك كربلا) به طور موقت سكنى گزيده بود، به كاروان امام حسين عليهالسلام برخورد و به ايشان از كمى آب شكايت كرد. امام عليهالسلام نيزه خود را بر زمين زد و ناگهان آب فراوان از زمين بيرون زد. آن زن كه تا آن زمان مسيحى بود و شناختى از امام نداشت، مجذوب بزرگوارى و كرامت امام شد و پس از آن كه با پسر و عروسش به خدمت امام رسيدند، هر سه مسلمان شدند و به كاروان امام حسين عليهالسلام پيوستند. مادر وهب و پسرش در واقعه عاشورا به شهادت رسيدند.هنگامى كه سر وهب را براى مادرش آوردند، سر را بوسيد و گفت: «سپاس خداوندى را كه با شهادت تو در ركاب امام حسين عليهالسلام مرا رو سفيد كرد. سپس ستون خيمه را برداشت و به دشمن حمله كرد و دو تن از آنان را كشت.
علت حضور زنان در كربلا
در پاسخ به اين پرسش كه چرا زنان در كربلا حضور داشتند، چند نظريه مطرح شده است. به نظر مىرسد مناسبترين پاسخ به اين پرسش اين باشد كه امام حسين عليهالسلام با علم به شهادتش، براى ادامه قيام و تحقق اهداف خود و رسوا كردن بنىاميه و جلوگيرى از انحراف امت و تحريف حقيقت، زنان و كودكانش را همراه برد.
در واقع، تلاشهاى بانوان حرم حسينى عليهالسلام ، تكميلكننده قيام امامحسين عليهالسلام بود؛ يعنى همچنانكه شهادت امام براى دين، ضرورى بود، اسارت اهلبيت عليهمالسلام نيز لازم بود.با توجه به اينكه هدف امامحسين عليهالسلام ، اصلاح امت و بازگرداندن آن به سنت پيامبراعظم صلىاللهعليهوآله و آشكار كردن فساد حكومت بنىاميه بهويژه يزيد بود، آن حضرت بايد با نقشهاى دقيق و حسابشده به مردم دنيا ثابت مىكرد كه آنها نمىخواهند كسى از خاندان پيامبر زنده بماند و با اهلبيت رسول خدا صلىاللهعليهوآله ، بدتر از اسيران و مشركان و كفار رفتار مىكنند. اين هدف، با توجه به شدت انحرافى كه در جامعه پديد آمده بود، جز با قيامى خونين و سرمايه گذارى كلان امكانپذير نبود. ازاينرو، امام مىبايست علاوه بر كشته شدن، پيام الهى خود را نيز به گوش تمام مسلمانان و حتى تمام دنيا مىرساند. دستيابى به اين هدف، با ادامه نهضت پس از شهادت ممكن بود و امام حسين عليهالسلام با آگاهى از اين نكته، اهلبيت خود را به كربلا برد.اگر امامحسين عليهالسلام بدون اهلبيت خويش به كربلا مىرفت و در آنجا به شهادت مىرسيد، تاريخ، اين حادثه را فقط از منظر دشمنان ثبت مىكرد و بى ترديد، اصل واقعه، كاملاً وارونه جلوه مىيافت. در اين ميان، بانوان اهل بيت عليهمالسلام به رهبرى زينب كبرا عليهاالسلام نگذاشتند جنايتهاى بنىاميه پنهان بماند و حاملان صديق رسالت عاشورا، نهضت كربلا را زنده نگه داشتند.در يكجمله مىتوان گفت امام حسين عليهالسلام ، اهلبيت خود را براى انجام رسالتى بزرگ و ايفاى نقشى بسيار مهم در ساختن تاريخى بزرگ همراه برد.
نقش آفرينى زنان حاضر در كربلا
بدون ترديد، زنان در واقعه كربلا نقش انكارناپذيرى داشتند كه مهمترين آنها عبارت است از:
الف) تشويق مردان به جهاد
حضور برخى مردان را بايد مرهون فداكارى و تشويق زنان دانست. همچنين صبر و استقامت زنان كاروان حسينى و شكيبايى آنان در فراق عزيزان يكى از عوامل تشويق مبارزان بود.
ب) تقويت روحى (صبر و استقامت)
زنان حاضر در كربلا با وجود شهادت نزديكان خويش، نه تنها خود پايدار و استوار ماندند، بلكه ديگران را نيز در اين راه دلدارى دادند. زينبكبرا عليهاالسلام زمانى كه از شهادت على اكبر با خبر شد، درحالىكه صدا مىزد: «واحبيباه و ابن أخياه….» براى دلدارى حسين عليهالسلام به استقبال او شتافت.
ج) جهادگرى و رزمندگى
در روز عاشورا، برخى زنان همانند مردان وارد صحنه كارزار شدند كه از جمله مىتوان به همسر عبداللّه بن عمير كلبى اشاره كرد. او دو بار در ميدان نبرد حاضر شد و شجاعت و رزمندگى خود را در مقابل مردان سپاه يزيد به نمايش گذارد.
د) دفاع از امامت و خاندان پيامبراعظم صلىاللهعليهوآله
از گفتار و رفتار زنان حاضر در كربلا مىتوان ميزان همت آنان را در دفاع از امامت دريافت. در آخرين لحظه ها، هنگامى كه شمر قصد بريدن سر مبارك امام را داشت، زينب عليهاالسلام به اميد نجات جان امام يا براى اتمام حجّت، بر سر عمر سعد فرياد زد: «آيا حسين كشته شود و تو نظاره گر باشى؟»همچنين در مجلس ابن زياد هنگامى كه وى قصد كشتن على بن الحسين عليهالسلام را داشت، زينب كبرا عليهاالسلام مانع اين اقدام ابن زياد شد، به اين شكل كه خود را پسر امام كرد و در خطاب به ابن زياد گفت: «آنچه از خونهاى ما ريختى، كافى است. به خدا سوگند! از او جدا نمىشوم تا مرا نيز با او بكشى». ابن زياد نيز از اين تصميم منصرف شد.
ه) پرستارى
از ديگر وظايف بانوان، پرستارى از بيماران و مجروحان و كودكان بود. پيش از واقعه، مراقبت از بيماران كاروان را بر عهده داشتند، چنانكه در شب عاشورا و پس از واقعه عاشورا، زينب عليهاالسلام سرگرم پرستارى از امامزين العابدين عليهالسلام بود. وى پس از شهادت امام حسين عليهالسلام و در زمان اسارت نيز با وجود آشفتگى شديد روحى، نگهدارى كودكان و مراقبت از آنها را عهدهدار شد.
و)پيام رسانى
مهمترين و مشكلترين وظيفهاى كه پس از شهادت امامحسين عليهالسلام برعهده بانوان قرار گرفت، رساندن پيام شهيدان و هدف قيام امام حسين عليهالسلام به گوش مردم آن زمان بود كه تفصيل آن را در شاخصهاى خبررسانى حضرت زينب عليهاالسلام خواهيم آورد.حضرت زينب عليهاالسلام برجستهترين زن عاشورا، زينب كبرا عليهاالسلام است كه انسانى تربيتيافته در خاندان رسالت و امامت، دانشمندى بزرگ و قهرمانى بىنظير است كه مىتواند بهترين به عنوان زن نمونه و سرمشق براى زنان باشد. آنچه در تاريخ و به ويژه در واقعه عاشورا و پس از آن از ايشان مىبينيم، در حقيقت، ظهور نوع زندگى و تربيت ايشان از كودكى تا سالهاى جوانى و تجربههاى بىنظير ايشان در كوره حوادث سالهاى پس از رحلت پيامبراعظم (ص) است.به رويدادهاى مهم تاريخى كه در دوران زندگى با بركت ايشان اتفاق افتاده است، نگاهى گذرا مىافكنيم.
روز شمار زندگى حضرت زينب عليهاالسلام
ـ در ششمين سال هجرت به دنيا آمد.
ـ در 5 سالگى (سال يازدهم هجرى)، شاهد شكستن درخت پرثمر انسانيت و رهبر جامعه اسلامى و آخرين پيامبر خدا بود.
ـ شاهد طرح انحرافى سقيفه بنى ساعده و كوشش بىامان مادرش براى جلوگيرى از اين انحراف بود.
- شاهد سخنرانى شجاعانه و كوبنده مادرش در مسجد النبى در دفاع از مقام ولايت بود.
ـ شاهد هجوم وحشيانه غاصبان خلافت به خانه امامت و عصمت بود.
ـ شاهد شهادت مادر عزيزش و به خاكسپارى شبانه او بود.
در 12 ـ 13 سالگى (سال 18 ـ 19 هجرى)، با عبداللّه بن جعفر ابىطالب ازدواج كرد.
ـ در 34 سالگى (سال 40 هجرى)، شاهد شهادت پدرش اميرالمؤمنين عليهالسلام بود.
ـ شاهد بىوفايىهاى مردم كوفه و توطئههاى حساب شده دشمنانى چون معاويه عليه برادرش، امام حسن عليهالسلام بود.
شاهد قرارداد مظلومانه صلح امام حسن مجتبى عليهالسلام با معاويه بود.
در 43 سالگى (سال 49 هجرى)، شاهد شهادت برادرش، امام حسنمجتبى عليهالسلام و اهانت به جنازه آن عزيز بود.
در 55 سالگى (سال 61 هجرى) شاهد حماسه عاشورا در كربلا و شهادت برادرش، امام حسين عليهالسلام ، حضرت عباس عليهالسلام و فرزندان و ديگر خاندانش بود.
ـ سرانجام در سال 62 هجرى به ديار حق شتافت.
شش اصل از اصول مدرسه زينبى
مدرسه زينبى، مدرسه عشق به آرمانهاى حسين عليهالسلام است با رويكردى فراتاريخى و فراجغرافيايى، مدرسهاى مبتنى بر مديريتى اسلامى ـ الهى. در مدرسه زينبى، كسانى كه معناى صبر و مقاومت را مىفهمند، خدا را به آسانى مىشناسند.در مدرسه زينبى، انسان به عالىترين سطح از انسانيت مىرسد، به گونهاى كه در برابر ستم سكوت نمىكند و در اين راه حاضر است از جان خود بگذرد.رسيدن به اين الگوى انسانى از اهداف مدرسه زينبى است؛ يعنى گذشتن از محبوبترين تعلقات دنيايى در راه خدا و در جهت اهداف متعالى حق.هر كه بخواهد در اين مدرسه و در سلك زينبيان درآيد، بايد به دنيا پشت كند و در راه خدا و براى خدا قدم بردارد.
اصل اول: بيدارى
ارزش واقعى انسان در مدرسه زينبى در اين است كه بتواند چشم دلش را باز كند و با معرفت و عشق در جهت مسير الى اللّه قدم بردارد. حضرت زينب عليهاالسلام در مدرسه زينبى خود مىآموزد كه هر آنچه از سر جهل و ناآگاهى است، راهى جز به تباهى و سرنوشتى جز به گمراهى ندارد.
اصل دوم: پايدارى
پايدارى در برابر مصايب و مشكلات از مهمترين اصول مدرسه زينبى است. زينب عليهاالسلام به تمام مخاطبان مكتب خود مىآموزد اگر در راه آرمانهاى الهى شكيبايى ورزند، به آنچه كمال مطلوب انسانى است، خواهند رسيد. او اين اصل را در مكتب پيامبر و پدرش، على عليهالسلام و مادرش، زهرا عليهاالسلام آموخته بود. كسى كه پرورده دامان پيامبراعظم (ص) است و در آغوش امير مؤمنان على عليهالسلام و دامان حضرت زهرا عليهاالسلام پايدارى را تجربه كرده است، به جايى مىرسد كه آزمون الهى را نماد زيبايى معرفى مىكند، آنجا كه فرمود: «ما چيزى نديديم جز زيبايى.» فرياد برمىآورد و كاخ يزيد را اين گونه مىلرزاند: «اى يزيد! آيا چنين مىپندارى كه چون اطراف زمين و آسمان را بر ما تنگ گرفتى و ما را مانند اسيران از اين شهر به آن شهر بردند، ما در پيشگاه خداوند خوار شديم و تو گرانمايه گشتى؟»
اصل سوم: دفاع از مقام ولايت
زينب عليهاالسلام ، بزرگآموزگار مكتبى است كه در آن، زن زير پرچم عشق به خدا حاضر است. راه را بر فرومايگان ببندد و مظهر والاى دفاع از ارزشهاى اسلام شود. در مدرسه زينبى، زن، مرزبان حريم ولايت است. حمايت از ولايت از آموزههاى اين مكتب است. زينب عليهاالسلام به خوبى مىدانست كه پس از سيدالشهدا عليهالسلام ، امام سجاد عليهالسلام ، وظيفه امامت امت و بار سنگين ولايت را بر دوش دارد. پس بايد زنده بماند تا زمين از حجت خالى نشود. بنابراين، مسئوليت حفاظت از جان امام سجاد عليهالسلام را بر دوش خود احساس مىكرد. او در چند جا توانست از عهده اين مسئوليت خطير برآيد. اول، هنگام حمله لشكر عمر سعد به خيمهها، آنجا كه شمر خواست امام سجاد عليهالسلام را به شهادت برساند، فرمود: «به خدا سوگند، نمىگذارم او را بكشيد مگر اينكه اول مرا بكشيد.» دوم، هنگام عبور اسيران از قتلگاه هنگامى كه امام سجاد عليهالسلام ، اجساد كشته را ديد، كم مانده بود از شدت غم روح از بدن نازنينش جدا شود. در اين حال، زينب عليهاالسلام با يادآورى اهداف نهضت عاشورا، وى را دلدارى داد تا از آنجا گذشتند. سوم، در كاخ ابن زياد، آنجا كه زياد دستور داد تا گردن امام سجاد عليهالسلام را بزنند».
اصل چهارم: حضور سياسى
يكى ديگر از اصول مهم مدرسه زينبى، اصل حضور سياسى است. زن در مدرسه زينبى مىآموزد كه در حساسترين و سرنوشتسازترين صحنههاى سياسى وارد عمل شود. قرآن كريم با بيان نمونه هايى از حضور سياسى بانوان در صحنه اجتماع، افزون بر اينكه بر اين حضور صحّه گذارده، از اينگونه فعاليتها تجليل كرده است. حضرتخديجه عليهاالسلام ، اولين مشاركت عملى بانوان در صحنههاى سياسى اسلام را پديد آورد. همچنين مادر موسى عليهالسلام با هوشمندى، باردارى خود و تولد موسى را از فرعون پنهان كرد پس از تولد نيز با الهام الهى موسى را به آب انداخت و خواهر موسى را موظف كرد كه وى را دورادور تعقيب كند. اوج مشاركت سياسى حضرت زينب عليهاالسلام نيز در كربلاست، آنجا كه دوشادوش مردان در صف مخالفان يزيد ايستاد و با خطبه هايش به تشريح عملكرد نادرست الگوهاى منفى پرداخت.
اصل پنجم: پاىبندى به حجاب
مدرسه زينبى، مدرسه تربيت بر اساس پاى بندى به تقواى الهى و پروا داشتن از زشتى و پليدى است. زينب عليهاالسلام ، آموزگار اين مدرسه، پاىبندى به حرمتها و احكام خدا و مراعات حجاب را از جلوههاى حضور زنان در حماسه عاشورا معرفى مىكند. او منادى متانت و عفاف و دفاع از حريم و حدود الهى است، آنجا كه خطاب به يزيد فرمود:اى زاده آزادشدگان فتح مكه! آيا اين عدالت است كه همسران و كنيزان خود را پشت پردهها قرار دادهاى، ولى دختران رسول خدا (ص) را به عنوان اسير، روانه كردهاى. پردههاى حرمت آنان را دريده، چهرههايشان را آشكار كردهاى و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مىگردانى، آنگونه كه مردم شهرها آبادىها و قلعهها به آنان مىنگرند و از دور و نزديك به آنها نگاه مىكنند.
اصل ششم: شهيد پرورى
راه حسين عليهالسلام ، جز با فداكارى و از خودگذشتگى پيموده نمىشود. در مدرسه زينبى، ميراثدارى و نگهبانى از خط و خون شهيدان و تبيين آرمانهاى آنان، به همراه صبر بر بلا در راه خدا به انسان آموخته مىشود. پيام مدرسه زينبى به انسان، شهيدپرورى و تربيت نسلى شهادتطلب است.آنجا كه مادر وهب، مادر عمروبن جناده، امخلف و… نه تنها از شهادت جوانان خويش در راه عقيده اندوهگين نمىشوند، بلكه مشوّقى براى اين گونه مجاهدتهايند. جلوه ديگر اين اصل در شهيدپرورى، حضرت زينب عليهاالسلام است. زينب هم دختر شهيد است، هم خواهر شهيد، هم مادر شهيد و هم عمه شهيد.
پيام رسانى
ناميرايى قيام امام، به حضرت زينب عليهاالسلام در كربلا وابسته است، زينب عليهاالسلام بنا به وصيت برادرش، امام حسين عليهالسلام ، تلاشهايى كرد كه اگر آنها را انجام نمىداد، شايد امروز نامى از عاشورا و عاشوراييان بر زبانها نبود و پيام نهضت اباعبداللّه عليهالسلام در كربلا همراه با اجساد مطهرشان مدفون مىشد و به كسى نمىرسيد. زينب عليهاالسلام با فعاليتهاى همراه با سياست و كياست خود از عهده وظيفه خبررسانى واقعه عاشورا به خوبى برآمد. شاخصهاى خبررسانى كاروان اسيران به رهبرى حضرت زينب عليهاالسلام الگو و رهتوشهاى مناسب براى تمامى خبر رسانان جهان خواهد بود. برخى از اين شاخصها عبارتند از:
واقعگويى و صداقت
راستگويى و بيان واقعيت از ويژگى هايى است كه در فرهنگ اسلامى بهويژه قرآن كريم، بر رعايت آن تأكيد شده است. قرآن كريم، در آخرين آيه سوره يوسف تأكيد مىكند در بيان اين حوادث، واقعگويى كاملاً رعايت شده است. از اين آيه شريفه در مىيابيم كه نقل خبر بايد بر اساس واقع باشد.
اين ويژگى در خبررسانى واقعه كربلا به خوبى مشهود است. زينب عليهاالسلام به عنوان پيامآور كربلا در خطبه اش در مجلس كفرآميز ابن زياد، بر صداقت و حقگويى خود چنين تأكيد كرد: «…اى پسر زياد! رسوا نمىشود، مگر فاسق و دروغ نمىگويد، مگر فاجر! و آن چيزى است كه ما از آن به دوريم…».صداقت حضرت در پيامرسانى واقعه عاشورا سبب جلب اعتماد مخاطبان، اثر بخشى بيشتر و عبرتآموزى مردم شد.
ب) شجاعت
از ويژگىهاى اساسى خبررسانى، شجاعت در بيان خبر و نهراسيدن از پىآمدهاى بيان آن است.هنگامى كه كاروان اسيران وارد كاخ ابن زياد شد، وى گمان كرد دختر على عليهالسلام با ترس، وارد مجلس مىشود و به جرم خطبهاى كه در بازار كوفه ايراد كرده بود، عذر تقصير مىخواهد. حاضران در مجلس شاهد ورود بانويى بودند كه كمترين اعتنايى به شكوه ظاهرى كاخ ابن زياد نداشت و برخلاف انتظار به جايى كه از پيش برايش آماده شده بود، نرفت. ابن زياد كه از اين وضعيت نامنتظره ناراحت شده بود، پرسيد: زنى كه با اين همه تكبر و غرور بر ما وارد شد، كيست؟
گام برداشتن، لباس پوشيدن و انتخاب جايگاه نشستن و برتر از همه غرور زنانه بانوى فرزانه بنىهاشم در دربار ابن زياد، نشاندهنده شجاعت بىنظير وى است، بهويژه هنگامى كه ياوهگويىهاى او را بىپاسخ نگذاشت و نغمه شوم و كفرآميزش را در گلو خفه كرد. زينب بدون هيچ ترس و اضطرابى، با كوچك و بى ارزش دانستن دشمن، در پاسخ ابنزياد كه پرسيد: كار خدا را با برادرت چگونه ديدى؟ فرمود: «از خداوند درباره برادرم جز نيكويى و احسان نديدم. او و يارانش افرادى بودند كه خداوند براى آنها شهادت را مقرر فرمود… . اى فرزند زياد! در روز قيامت براى تو جايگاهى است كه بايد براى جواب دادن آماده باشى. چگونه مىتوانى اين گناه عظيم را پاسخ دهى؟ اى زاده مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند».
ج) فصاحت و بلاغت زبان
فصيح بودن، توازن و شفافيت كلام، در رساندن پيام به مخاطب نقش مهمى دارد. اهميت اين مسئله تا آنجاست كه حضرت موسى عليهالسلام هنگامى كه مأمور شد براى ابلاغ رسالتش سراغ فرعون برود، از خدا خواست برادرش، هارون را كه از او فصيحتر است، همراهش سازد و از خداوند گشايش زبان و فصاحت كلام را درخواست كرد.رسايى كلام، شيوايى زبان و توفنده بودن لحن حضرت زينب عليهاالسلام چنان لرزهاى در كاخ يزيد افكند كه همگان را تحت تأثير قرار داد. زينب عليهاالسلام در دروازه شهر كوفه، اشعارى بليغ در سوگ برادر خواند و هنگامى كه در بازار كوفه، مردمان دور كاروان را گرفتند، با اشاره او سكوت كردند. نفسها در سينه حبس شد و زنگها از صدا افتاد. سپس زينب عليهاالسلام به نيكويى به حمد و ثناى پروردگار پرداخت و بر پيامبراعظم (ص) درود فرستاد. پس از اين آغاز شكوهمندانه، با صدايى گيرا و كلامى پرصلابت فرمود:
اى مردم كوفه! اى اهل فريب و خيانت! آيا براى ما گريه مىكنيد؟ هنوز چشمان ما گريان است و نالههاى ما خاموش نشده است. مَثَل شما مَثَل زنى است كه رشته مى بافد و آنگاه خود، آن را پاره مىكند. شما همانند گياهى هستيد كه بر مَزبَله برويد! نه قابل خوردن است و نه سودى دارد! شما مستوجب عذاب خداييد. پس از آنكه ما را كشتيد، بر ما گريه مىكنيد؟ آرى به خدا سوگند كه بايد بسيار گريه كنيد و كم بخنديد.
د) سرعت
انتقال سريع از ديگر ويژگىهاى اساسى خبر است كه تأثير مهم در اثربخشى آن دارد.حساسيت اطلاع رسانى، نياز مخاطبان به دانستن سريع و به موقع خبرها و از دست نرفتن فرصت براى تصميمگيرى صحيح، بر ضرورت سرعت در كار خبررسانى مىافزايد.اين ويژگى نيز به خوبى در خبررسانى واقعه عاشورا رعايت شده است. زينب عليهاالسلام از همان لحظه شهادت برادرش، رسالت پيامرسانى نهضت را آغاز كرد. وى در آغاز ورود به كوفه، اشعارى را در مظلوميت برادرش خواند. در شهر كوفه نيز با خطبه آتشين خود، مردم را منقلب كرد و در همان لحظه هاى اوليه ورود به كاخ ابن زياد، خطبهاى ايراد كرد كه در دل ابن زياد هراس افكند. در مجلس ننگين يزيد نيز هنگامى كه يزيد به آنها پيشنهاد كرد كه به مدينه بازگردند، زينب عليهاالسلام وى براى اينكه هرچه بيشتر مردم را در جريان نهضت برادرش قرار دهد، فرمود: «پيش از هر چيز بايد براى كشتگان خود سوگوارى كنيم.» همچنين هنگام ورود به مدينه بلافاصله به زيارت قبر جد مطهرش پيامبر اكرم (ص) رفت و اشعارى را در سوگ برادر خواند.
ه) روشنسازى افكار عمومى
يكى از وظايف مهم خبررسان، تلاش براى روشنسازى افكار عمومى و بىاعتنا نبودن نسبت به جهل مردم درباره اخبار مهم در جامعه است. يكى ديگر از شاخصهاى بارز خبررسانى عاشورا، افشاگرى و رسوا كردن حكومت يزيد و آشكار ساختن چهره پليد امويان بود. عقيله بنىهاشم عليهاالسلام در شهر كوفه، رفتار وحشيانه دشمن را با خاندان پيامبر شرح داد و از چهره پرنفاق و تزوير آنان پرده برگرفت. حضرت زينب عليهاالسلام فرمود: اى مردم! مىدانيد چه پاره جگرى از پيامبر شكافتيد؟ كدام پردهنشينان عصمت را از پرده بيرون آورديد؟ آيا مىدانيد چه خونى از پيامبر بر زمين ريختيد و از او هتك حرمت كرديد؟حضرت زينب عليهاالسلام در خطبه آتشين خود در كاخ يزيد نيز پيشينه خانوادگى وى را در جمع سران و بزرگان محفلش آشكار ساخت. خطبه كوبنده سفير كربلا چنان اوضاع مجلس آراسته يزيد را آشفته كرد كه وى ترسيد با افشاگرىهاى دختر على بن ابى طالب عليهالسلام ، پايههاى حكومتش دچار تزلزل شود. به همين سبب گناه قتل حسين عليهالسلام را بر گردن عبيداللّه بن زياد انداخت. البته برپايى مراسم سوگوارى شهداى كربلا تا حد بسيار زيادى از اعتبار و نفوذ يزيد در ميان مردم كاست و به همين جهت يزيد مصلحت نديد كاروان اسيران در شام بمانند و اسباب سفر آنان را به مدينه فراهم كرد.
و) برجسته سازى
از تأكيد يا تكرارِ بخشى از آيات قرآن كريم درمىيابيم كه خداوند، توجه خاصى به آن بخش از خبر داشته است. در واقعه عاشورا نيز سفيران كربلا، با تأكيد و تكرار بسيار واقعه عاشورا، از تمامى شيوهها و امكانات استفاده كردند تا واقعه مهم عاشورا را برجسته سازند. حضرت زينب عليهاالسلام ، امام سجاد عليهالسلام و ام كلثوم عليهاالسلام از ابزارى چون شعر، خطبه و برپايى مراسم سوگوارى بهره بردند تا خبر كربلا را به همگان برسانند. همچنين محل تبليغات اهلبيت در چند شهر مهم اسلام؛ يعنى كوفه، شام و مدينه در آن دوره زمانى از هر جهت مناسب بود و چگونگى بيان واقعه در شهرها بر حسب اوضاع فرهنگى، اجتماعى و سياسى هر شهر صورت مى گرفت.
ز) مقابله با تحريف
يكى از وظايف و اصول اخلاقى خبررسانى، مقابله با انتشار اخبار و عقايد دروغ و تحريف شده است. در قرآن كريم نيز علماى يهودى كه كتاب آسمانى خود را تحريف كرده بودند، نكوهش شدهاند.پس از واقعه كربلا، حكومت پليد اموى قصد داشت نهضت حسينى عليهالسلام را تحريف كند. زينب كبرا عليهاالسلام و امام سجاد عليهالسلام به عنوان پيامآوران كربلا با خطبههاى روشنگر خود، از اين تحريف جلوگيرى كردند و سخنان آنان به عنوان سند زنده و معتبر در تاريخ جهان، مجال هرگونه تغيير در واقعيت و اهداف نهضت را از دشمن گرفت.
ويژگىهاى زن عاشورايى
الف) انسانساز و جامعهساز
زن عاشورايى با پيروى از زينب عليهاالسلام ، بايد انسانساز و جامعهساز باشد. زينبى كه با خطبههاى آتشين خود، افزون بر رسوا كردن حكومت بنى اميه، افكار عمومى را روشن كرد و جرقه نهضتهاى بعدى همچون قيام توابين را زد. او نمونه والاى يك همسر و يك خواهر است. در خانه، مسئول تربيت فرزندان و در جامعه، مسئول سرنوشت مردم. بذر انديشه اسلامى و انقلاب برادرش، حسين عليهالسلام از دامن او پراكنده شد، روييد و به بالندگى رسيد.
ب) پويا و مشاركت در عرصههاى اجتماعى
زنِ الهام گرفته از عاشورا، در تمامى عرصههاى علمى، اقتصادى، اجتماعى و سياسى حضورى فعال و پويا دارد. همچون زينب كبرا عليهاالسلام كه عالمه مدينه و پاسخگوى پرسشهاى دينى زنان بود. به گواه تاريخ، خانه وى در مدينه، محل مراجعه يتيمان و نيازمندان بود و خودش در سرنوشتسازترين فرازهاى تاريخ اسلام حضورى سربلند و كارآمد داشت.از حضور زنان در عاشورا درمىيابيم كه زن مى تواند در پيچيدهترين صحنه هاى اجتماعى، حضورى جدى و سازنده داشته باشد.
ج) عزتطلب
فرياد آزادىخواهى و عزتطلبىِ زن سربلند و تربيتيافته در مكتب عاشورا، پايههاى حكومت طاغوت را مىلرزاند و ترسى دهشتناك در جان انسانهاى خودكامه مىاندازد. فرياد عزتطلبى زنِ تربيتيافته در مكتب عاشورا، پرده رسوايى ستمگران را كنار مىزند و بساط ستم را درهم مىچيند.
د) پرورشدهنده شهيد
زن عاشورايى، دختر شهيد، مادر شهيد، خواهر شهيد و عمه شهيد است. زينب عليهاالسلام ، فرزند نوجوان خود را در اوج احساسات و عواطف مادرانه، راهى جنگى مىكند و يقين دارد بازگشتى در آن نيست. او معتقد است كه در مبارزات سياسى بايد فعالانه شركت كرد و آنجا كه اسلام در خطر است، بايد از فرزند و شوهر، برادر و احساسات زنانه دست كشيد.
ه) باحجاب
زن در مكتب عاشورا، در عين حضور در عرصههاى مختلف، پاكدامنى خود را با سلاح عزت و شجاعت حفظ مىكند. از دشمن هيچ نمىخواهد جز اينكه آنها را در معرض ديد مردم قرار ندهد و حجاب آنها را ندرد.
و) بنده خدا
در ديانت زن عاشورايى همين بس كه شبها را به عبادت مى گذراند و روزها را روزه مىگيرد و در فرداى عاشورا، نماز شب خود را نشسته مىخواند.
ز) بردبار
تاريخ، صبورتر از زن عاشورايى نديده است. زنى كه در يك نيمروز، برادرانش، پسرانش و… به شهادت برسند و او بردبارى پيشه كند. زينبكبرا عليهاالسلام ، گنجينهدار رنج است و وارث بيت الاحزان فاطمه عليهاالسلام . صبر او در آن فاجعه انسانى، سرمشقى است براى تمامى زنان جهان. آن هنگام كه در كنار جسد برادر با حفظ تعادل و ثبات روحى از خداوند خواست اين قربانى كم را از او بپذيرد، اوج بردبارى او بود.
ح) مهربان و باصلابت
زن عاشورايى هنگام دلدارى اسيران داغدار، مظهر عطوفت و درياى مهربانى است و آن هنگام كه قرار است طبل رسوايى يزيد را در كوفه و شام به صدا در آورد، مردانهتر از تمام مردان جهان، خطبهاى توفنده مىخواند.
ط) جسارت در برابر باطل
زن عاشورايى با سرمشق قرار دادن زينبى كه بىمحابا به مجلس يزيد پا مىگذارد، شجاعانه مىايستد و صريح و بليغ سخن مىگويد. رسواكننده سركشان و افشا كننده ماهيت دشمنان است. صلابت بىنظير وى در صفحات تاريخ، همه انديشمندان را متحير مىسازد.مديريت پويا و غيراحساسى در شرايط بحرانىزن عاشورايى، مديريت بحران را خوب بلد است؛ زيرا تربيتيافته مكتبى است كه در آن، زينب عليهاالسلام ، كاروان مجروح و داغديده اسيران را با قدرت روحى بالا سرپرستى كرده و همدرد آنان است. وى حامى امام حاضر است. نماد زنى شجاع، مدبّر و شايسته كه به ظاهر اسير و دست به زنجير و در واقع، آزاد و آزادهاى شجاع و مدبر است. زن عاشورايى تربيت يافته در مكتب زينب عليهاالسلام نيز در دوران معاصر در هشت سال جنگ، همچون كوهى استوار، جاى خالى همسر شهيدش را براى فرزندان پر مىكند و سرپرست خانواده مىشود و به خوبى از عهده تمامى مسئوليتهاى سنگين زندگى برمىآيد.
زن امروز مشتاقانه به دنبال الگويى است كه فراگير باشد.
زن عاشورا الگويى است براى انسان امروز كه به كشف افقهاى بسيار متنوع، از هزار توى هستى دست يافته است.
زن امروز بايد بهگونهاى تربيت شود كه براى رويارويى با بحرانهايى همچون جنگ يا بحرانهاى فرهنگى يا اقتصادى، دانش، قدرت تحليل، تطبيق، مديريت و بردبارى لازم را داشته باشد.
زن امروز بايد تربيت شود هم براى خانه و خانواده و هم براى مشاركت اجتماعى فعال و سازنده؛ هم براى دوران صلح و هم براى دوران جنگ؛ هم براى شرايط محاصره اقتصادى و هم براى توسعه پايدار؛ هم براى تربيت كودكان و هم براى حضور جدى در معركه رقابتهاى علمى، فرهنگى، فنآورى و نيز حضور آگاهانه و مقتدرانه در فرآيند «جهانى شدن».
زن امروز به پيروى از سفير كربلا آنگاه كه مىخواهد مقاصد سياسى اجتماعى خود را مطرح سازد، بايد صداقت پيشه كند و روى سخنش با مردم باشد و مردم را متوجه مسئوليتشان در برابر كردارشان بسازد.
زن امروز بايد در مسير تسليم و رضاى الهى گام بردارد و در سختترين مصيبتها جز زيبايى نبيند كه اين، آخرين منزل سالكان الى اللّه است.
زن امروز با الگوگيرى از زنان عاشورايى، موظف است در اصلىترين هسته اجتماع؛ يعنى خانواده، بسترى مناسب براى رشد و بالندگى همسر و فرزندان فراهم آورد.