بررسی چند شبهه پیرامون آیه مباهله
بررسی چند شبهه پیرامون آیه مباهله
رسیدن به یک مقام و فضیلت الهی و به ویژه مقام نبوت و رسالت، حتماً مبتنی بر رسیدن آن شخص به حد تکلیف و بلوغ نیست. بنابراین برتری و افضلیت امام حسن(علیه السلام) در سن کودکی، امری عادی به حساب می آید؛ چون این مسئله کمتر از مقام نبوت و رسالت است که حتی در سن سه و هفت سالگی و حتی در گهواره، به برخی از پیامبران الهی داده شده است.
درباره آیه مباهله نیز چند سۆال و شبهه مطرح شده است که در این بخش به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت.
1. آیه مباهله و تعبیر جمع یکی از مهم ترین سۆالات مطرح شده درباره آیه مباهله، تعبیر جمع در این آیه شریفه و عدم مطابقت آن با احادیث و روایات موجود در منابع فریقین است که در آنها مصادیق این آیه افراد معیّن ـ نه جمع ـ معرفی می شوند. طبق احادیث و روایات موجود در منابع فریقین، منظور از «ابناءنا» ـ پسران ما ـ حسن و حسین، منظور از «نسائنا» ـ زنان خویش ـ فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و منظور از «انفسنا» ـ نفوس خود ـ پیامبر اسلام(علیه السلام) و امام علی(علیه السلام) است.1
از طرف دیگر طبق بیان محمدرشیدرضا(1865ـ 1935م)، در زبان عربی کلمه «نسائنا» ـ زنان ما ـ بر دختر شخص و نیز «انفسنا» ـ نفوس ما ـ بر یک نفر (امام علی) اطلاق نمی شود.2
نقد و بررسی در پاسخ به این سۆال مطرح شده باید بگوییم:
1. پیامبر عظیم الشأن اسلام(علیه السلام) مبیّن و مفسر آیات نورانی قرآن کریم است. خداوند متعال در همین خصوص می فرماید: «و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون؛3 ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه را به سوی مردم نازل شده است، برای آنها روشن سازی و شاید اندیشه کنند.» بنابراین بر امت اسلامی فرض است که پیامبر اسلام(علیه السلام) را مفسر و مبیّن حقیقی قرآن کریم بدانند و بیانات آن حضرت(علیه السلام) را در این باره بدون چون و چرا بپذیرند.
2. بر اساس روایات و احادیث صحیح و مورد قبول مذهب اهل بیت(علیهم السلام) و اهل سنت، پس از نزول آیه مباهله، پیامبر اسلام(علیه السلام) جهت انجام مباهله با هیأت مسیحی نجران، علی بن ابی طالب(علیه السلام)، فاطمه زهرا(س)، حسن و حسین(علیه السلام) را همراه خود آورده و آنها را اهل بیت خود معرفی نموده است.4 به همراه آوردن این اشخاص در واقع نوعی تفسیر و تبیین کلمات به کار رفته در این آیة مباهله(ابنائنا، نسائنا، و انفسنا) است و اگر کسی در این خصوص اعتراضی داشته باشد، در واقع به شخص پیامبر اکرم(علیه السلام) اعتراض می کند.
امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) برای مباهله، دلیل روشنی بر افضلیت و برتری آن دو پس از پیامبر اسلام(علیه السلام) و امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) در میان امت اسلامی و نیز دلیلی بر برتری و افضلیت آنها بر اصحاب دیگر پیامبر اسلام(علیه السلام) ـ البته بعد از پدرشان امام علی (علیه السلام) ـ به حساب می آید و کم بودن سن آنها در این باره هیچ مشکلی ایجاد نمی کند
3. قرآن کریم مملو از چنین مواردی است که در آنها به جای یک فرد ضمیر یا صیغه جمع به کار رفته است که در اینجا به دو مورد آن اشاره می کنیم:
الف. سوره آل عمران، آیه 173 «الذین قال لهم الناس قدجمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل؛ اینها (مومنان واقعی) کسانی بودند که (بعضی از) مردم به آنان گفتند: مردم]لشکر دشمن [برای]حمله به شما اجتماع کرده اند. از آنها بترسید، اما این سخن برایمان آنها افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.» بر اساس دیدگاه عده ای از مفسران، قائل این سخن نعیم بن مسعود الاشجعی بود که وی به دستور ابوسفیان، قصد ترساندن مسلمانان از مشرکان را داشت.5
ب. سوره آل عمران، آیه 181 «لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء…؛ همانا خداوند سخن آنها را که گفتند: خدا فقیر است و ما بی نیازیم، شنید.» بر اساس اعتراف عده ای از مفسران فریقین، قائل این سخن بی اساس، حیّ بن احطب و یا غنحاص[از یهودیان] بوده است.6
اگر به آیات نورانی قرآن کریم و شأن نزول آنها توجه بیشتری کنیم، روشن خواهد شد که در موارد متعددی، به جای یک فرد از ضمیر و یا صیغة جمع استفاده شده است که همة اینها نشانة بی اساس بودن سۆال مورد بحث است.
2. آیه مباهله و سن کم امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) یکی دیگر از سۆالات و شبهات مطرح شده دربارة آیه مباهله و روایات مربوط به آن، این است که می گویند: حسن و حسین(علیه السلام) هنگام نزول آیه مباهله، غیربالغ و غیرمستحق برای ثواب بوده اند و اگر آن دو غیرمستحق برای ثواب باشند، افضل الصحابه(برترین اصحاب) به حساب نمی آیند.»7
نقد و بررسی در پاسخ این شبهه باید بگوییم:
1. با اینکه امام حسن و امام حسین(علیه السلام) هنگام نزول آیه مباهله سن کمتری داشتند، نباید فراموش کرد که انتخاب آن دو برای مباهله بر اساس روایات متعدد و صحیح فریقین توسط پیامبر اکرم(علیه السلام) انجام گرفته است و اگر اشخاص دیگری برتر و افضل از آنها وجود داشتند، حتماً پیامبر اسلام(علیه السلام) به جای آن دو، همان افراد را همراه خود به مباهله می آوردند. بنابراین، صرف آوردن این دو برای مباهله، به طور روشن بر برتری و افضل بودن آنها دلالت دارد و کم بودن سن آنها در این باره مشکلی ایجاد نمی کند. البته برتری آنها پس از پیامبر اسلام(علیه السلام) و علی بن ابی طالب(علیه السلام) است.
2. نباید فراموش کرد که برتری و افضلیت، همواره با رسیدن فرد به مرتبة بلوغ و ازدیاد سن نیست و گاه اشخاص مقدسی در سن بسیار کم به مقامات بزرگ الهی رسیده اند که با مراجعه به آیات نورانی قرآن کریم، دو مورد از آنها را ذکر می کنیم:
الف. حضرت یحیی(علیه السلام)
«یا یحیی خذ الکتاب بقوة و ءاتیناه الحکم صبیاً؛ 8 [ما پس از تولد یحیی به او گفتیم]: ای یحیی! کتاب [الهی] را با قوّت بگیر (و به آن عمل کن) و ما (حکمت و پیامبری را) در سن کودکی به وی دادیم.»
بر اساس بیان نصربن محمد سمرقندی(متوفای 375ق) و مفسر معروف، فخر رازی(544ـ604ق)، منظور از «حکم» در این آیه شریفه، پیامبری، اندیشه و خیر و برکت است.9
همچنین مرحوم شیخ طبرسی(متوفای 548ق) در ذیل همین آیه، از عبدالله بن عباس روایتی نقل می کند که بر اساس آن، حضرت یحیی(علیه السلام) در سه سالگی به مقام پیامبری رسیده است.10
ب. حضرت عیسی مسیح(علیه السلام)
«قال انی عبدالله ءاتانی الکتاب و جعلنی نبیاً؛11[عیسی مسیح در گهواره به سخن آمد و چنین] گفت: همانا من بنده خدا هستم و خداوند به من کتاب [انجیل] داده و مرا پیامبر قرار داده است.»
بر اساس روایات و احادیث صحیح و مورد قبول مذهب اهل بیت(علیه السلام) و اهل سنت، پس از نزول آیه مباهله، پیامبر اسلام(علیه السلام) جهت انجام مباهله با هیأت مسیحی نجران، علی بن ابی طالب(علیه السلام)، فاطمه زهرا(س)، حسن و حسین(علیه السلام) را همراه خود آورده و آنها را اهل بیت خود معرفی نموده است. به همراه آوردن این اشخاص در واقع نوعی تفسیر و تبیین کلمات به کار رفته در این آیة مباهله(ابنائنا، نسائنا، و انفسنا) است و اگر کسی در این خصوص اعتراضی داشته باشد، در واقع به شخص پیامبر اکرم(علیه السلام) اعتراض می کند
شیخ کلینی(متوفای 329ق) در کتاب الکافی از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت(علیه السلام) فرمود: «کان یومئذ نبیاً حجة الله غیر مرسل…؛ حضرت عیسی(علیه السلام) در آن هنگام یک پیامبر الهی غیر مرسل(و) حجت الهی بود.» آن حضرت(علیه السلام) در ادامه می فرماید: «فلما بلغ عیسی(علیه السلام) سبع سنین تکلم بالنبوة و الرسالة حین اوحی الله تعالی الیه…؛ وقتی حضرت عیسی(علیه السلام) به هفت سالگی رسید، بر اساس وحی الهی نازل شده بر او، از نبوت و رسالت خود خبر داد… .»
همان گونه که از آیات و روایات مذکور به دست می آید، رسیدن به یک مقام و فضیلت الهی و به ویژه مقام نبوت و رسالت، حتماً مبتنی بر رسیدن آن شخص به حد تکلیف و بلوغ نیست. بنابراین برتری و افضلیت امام حسن(علیه السلام) در سن کودکی، امری عادی به حساب می آید؛ چون این مسئله کمتر از مقام نبوت و رسالت است که حتی در سن سه و هفت سالگی و حتی در گهواره، به برخی از پیامبران الهی داده شده است. آنچه در این مورد ضرورت دارد، معرفت، عقل و طاعت الهی و اقرار به رسالت و نبوت پیامبر اسلام(علیه السلام) است که این ویژگیها نیز بدون شک در امام حسن و امام حسین(علیه السلام) وجود داشته است.
بنابراین آمدن امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) برای مباهله، دلیل روشنی بر افضلیت و برتری آن دو پس از پیامبر اسلام(علیه السلام) و امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) در میان امت اسلامی و نیز دلیلی بر برتری و افضلیت آنها بر اصحاب دیگر پیامبر اسلام(علیه السلام) ـ البته بعد از پدرشان امام علی (علیه السلام) ـ به حساب می آید و کم بودن سن آنها در این باره هیچ مشکلی ایجاد نمی کند.
پی نوشت ها :
1. این سۆال و پاسخ آن در تفسیر من وحی القرآن، ج 6، ص 69ـ71 و تفسیر نمونه، ج 2، ص 586ـ588 آمده است.
2. ر.ک: تفسیر المنار، ج 3، ص 322.
3. نحل(16)، آیه 44.
4. ر.ک: صحیح مسلم، ص 1042، ح 32؛ سنن التزمذی، ج 5، ص 225، ح 2999؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص150، الدر المنثور فی التفسیر المأثور، ج 3، ص 232ـ233؛ اسباب النزول، ص 90ـ91؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج 3، ص 300، جزء 3، الامالی، شیخ طوسی، ص 307، ح 616؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 177، احادیث 54،58،59؛ تفسیر الفرات الکوفی، ص 85ـ90، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 49ـ50، احادیث 9،12،13،14و…
5. ر.ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 889؛ تفسیر البیضاوی، ج 1، ص 190؛ تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 438(ابن کثیر در تفسیر خود، قائل این سخن را شیطان معرفی کرده است)؛ تفسیر المنار، ج 4، ص 238ـ239.
6. ر.ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 898؛ تفسیر البیضاوی، ج 1، ص 193؛ تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 443
7. گفتنی است که این سۆال و جواب آن در کتاب التبیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 485ـ486 آمده است.
8. مریم(19)، آیه 12.
9. ر.ک: تفسیر السمرقندی، ج 2، ص 230؛ تفسیر الفخر الرازی، ج 21، ص 192.
10. ر.ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 781.
11. مریم(19)، آیه 30.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان